فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

پاورپوینت بررسی مفهوم و معماری مدرسه

پاورپوینت بررسی مفهوم و معماری مدرسه در 25 اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت pptx
دسته بندی معماری
فرمت فایل pptx
حجم فایل 1018 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 25
پاورپوینت بررسی مفهوم و معماری مدرسه

فروشنده فایل

کد کاربری 7466

پاورپوینت بررسی مفهوم و معماری مدرسه در 25 اسلاید زیبا و قابل ویرایش با فرمت pptx


تاریخ نخستین گونه

مدرسه را به طور خلاصه می‌توان: مؤسسه‌ای برای آموزش عالی تعریف کرد که در آن علوم سنتی اسلامی- حدیث، تفسیر، فقه و جز آن – آموزش داده می‌شود. این نوع مؤسسات آموزشی به طور مرسوم مسکونی هستند. مدرسه، بر خلاف انواع عمده بناهای اسلامی، حاصل دست و پنجه نرم کردن فرهنگ نوپای اسلامی با تمدن‌های همجوار در آن قرن (قرن اول هجری) نیست. آنگونه که سنت‌های هزار ساله دنیاهای کلاسیک و خاور نزدیک کهن از طریق امپراطوری‌های بیزانس و به روی معماری مسجد، مناره و مقبره بر جا گذارده بودند. ولی مدرسه، پاسخی به نیازهای معینی از جامعة اسلامی بود؛ مدرسه طراحی شده بود تا در خدمت یک نهاد کاملا ابداعی قرار گیرد. افزون بر آن، مدرسه مخلوق تمدنی خودباور، شکل یافته و نزدیک به اوج توفیق خود بود: نخستین مدارسی که از آنها در متون یاد می‌شود مدارس قرن دهمی خاور ایران است.

در این زمان معماری اسلامی سبک‌های خود را توسعه داده و فکر تبدیل‌پذیری انواع بنا به یکدیگر نیز – با همین درجه اهمیت امری شناخته شده بود که رباط‌های تونسی نشانگر آن است. از این رو معماران قرن دهم برای الهام، اختیار جستجو در معماری خود را داشتند. ممکن است این تبدیل‌پذیری، همانگونه که می‌توان از حدیث منقول از ابوهریره استنباط کرد، در اعتقاد فرد مسلمان ریشه دوانده باشد: «هر کس به قصد تعلیم و تعلم نیکیها به مساجد ما گام نهد بسان مجاهدان فی سبیل‌الله است». بدین طریق فعالیتهای آموزشی، عبادی و به خصوص جهادی به یکدیگر پیوسته‌اند. عملا، بعضی از ریشه‌های مبهم مدرسه چنین به ذهن متبادر می‌سازد که نمونه‌های اولیه این مدارس چیزی جز نهادهای دولتی نبوده‌اند، که برای این امر خاص طراحی شده و در همین جهت عمل می‌کردند.

این نهاد به آرامی و با گامهایی طبیعی رشد کرد، و احتمالا متداول شدن آن به واسطة تغییر عمده‌ای بود که در شیوة آموزش به وجود آمد. در سده‌های نخستین اسلام اطلاعات صرفاً به طریق دیکته به شاگردان منتقل می‌شد. از قرن دهم، اگر پیش از آن نباشد، این شیوه آموزش همراه با تشریح و تفسیر «تدریس» شد که به نوبة خود با مباحثه و مناظره توأم بود. بدیهی است که مسجد برای چنین امری، فضایی مناسب نبود و این هم درست نبود که طلاب فقیر در مناره مسجدی بخوابند که در آن درس می‌خواندند.

در آغاز، مدرسه اطاقی در خانه خود مدرس بود و طبعا مراد از آن صرفا فراهم آوردن فضایی برای درس خواندن طلاب بود نه اینکه در آن بخوابند. نمی‌توان به دقت گفت که چند سال طول کشید تا این حالت منتهی به تدبیری تا حدی رسمی و دائمی گردید. ولی شواهد بدست آمده از کاوشهای مورخین امروزی که بر روی دوره‌های پیش از عهد سلجوقی کار می‌کنند، دلالت بر این امر دارد که دورة حیات «پیش ازتاریخ» مدرسه حداقل به یک قرن و نیم پیش از زمانی برمی‌گردد که سلاجقه به مدرسه شکل یک نهادی رسمی دادند. به هر حال، بسیار بعید به نظر می‌رسد که این مدارس اولیه اساساً بناهایی عمومی بوده باشند. تعداد آنها خود دلالت بر این واقعیت دار. به سال 416/6-1025 بیش از بیست مدرسه در شهر کوچک ایالتی ختال گزارش داده شده که هر کدام از آنها دارای موقوفاتی نیز بوده‌اند. حرکت تبلیغی کرمیه، که در سدة دهم و یازدهم در بخش خاوری ایران از قدرت زیادی برخوردار بود، تمایلات سیاسی و مذهبی مشخصی داشت و مدارس و خانقاههای متعددی از سوی پیروان آن فرقه ساخته شد. غزنویان نیز موقوفاتی را به مدارس اختصاص می‌دادند تا اسلام را در سرزمین معاندین کافر غور، احتمالا از طریق اعزام هیئت‌هایی از سوی کرمیه، انتشار دهند.

این گونه بنیادها، بیش از همه باید در بستر سنت پایدار شده مدرسه‌سازی در شهرهای بزرگ ایران شرقی دیده شود. بهترین مورد مستندسازی شده آن نیشابور است که در آنجا حدود سی و هشت مدرسه پیش از تأسیس نظامیه بزرگ آن شهر (حدود 450/1068) گزارش شده است. ظاهرا قدیمی‌ترین آنها، که در منابع از آن یاد شده، مدرسه میان داهیه است. این مدرسه احتمالا در پایان قرن نهم بنیان گذارده شده و بولیه (Bulliet) دلایل قانع‌کننده‌ای آورده تا ثابت کند که آن نخستین مدرسه نبوده است. بعضی از این بناها یا توسط معلمینی بر پا شده که در آن آموزش می‌داده‌اند، یا توسط اهل تصوف، یا توسط ثروتمندان برجسته‌ای که گاه تولیت مدرسه را در طول قرنها به اعضای خاندان خود می‌سپردند. اتصال مدرسه به خانة بانی آن امری معمول بود و گاه خود خانه تبدیل به مدرسه می‌شد. غالبا مدرسه در جوار و یا درون مسجدی قرار می‌گرفت و بانی و یا مدیر آن می‌توانست در آن دفن شود. برخی از مدارس نیشابور چون تحت توجهات حاکم وقت بوده‌اند، لذا دارای اهمیت خاصی هستند. مثلا پیش از سال 372/3-982، مدرسه این فورک را حاکم سیمجوری ایجاد کرد؛ برادر محمود غزنوی مدرسه السعیدی/ سعدیه را به سال 390/1000-999 بنیان گذارد؛ طغرل بیگ، سلطانی سلجوقی، مدرسه سلطانیه را به سال 437/6-1045 ساخت. در قرن بعد نیز می‌باید دیگر شاهزادگان سلجوقی مدارسی را در مرو، بغداد، اصفهان و همدان ساخته باشند. بدین ترتیب بنظر می‌رسد که مقدم بر سرمایه‌گذاری حکومت، این نوع بناها دارای سابقه‌ای قابل توجه بوده‌اند و نمونه‌هایی که شاید قدیمی‌ترین مدارس باقیمانده از گذشته باشند- نظیر بنای سمرقند منتسب به 3/4 ابراهیم اول قره‌خانی (60-444/68- 1052)، مدرسه معروف خواجه مشهد در تاجیکستان که مشابه و شاید هم عصر بنای قبلی است- نمایانگر این نکته هستند، ولی برنامه ساختمانی در مقیاس عظیم و با اهداف سیاسی مشخص، که توسط نظام‌الملک آغاز شد، اساسا پدیده‌ای نو بود.


ریشه‌های معماری


خاستگاه مدرسه در شرق ایران است و همین امر جستجوی ریشه‌های معماری این نهاد را در آن منطقه روشن می‌کند. دو شق محتمل وجود دارد، که اگر یکی را بپذیریم آن دیگری را باید کنار بگذاریم.

اولی، شصت سال پیش توسط بار تولد و با زیرکی خاص او ابراز شده است که می‌خواهد مدرسه را با Vihars بودایی مرتبط سازد که در آسیای میانه و افغانستان دیده شده است. مکتب بودایی در سده‌های پیش از فتح مسلمانان این منطقه را اشباع کرده بود و دور از ذهن نیست که نهادی بودایی که کارکردهای عبادی، آموزشی، زندگی اجتماعی و تدفینی را در هم آمیخته، توانسته باشد در ارتباط با شکل‌گیری مدارس اولیه مؤثر گردد. پیش‌گویی بار تولد با کشف یک چنین محوطه‌ای در ادژینه تپه Tepe Adzhina واقع در شمال بلخ تأیید شد. این محوطه مشتمل بر یک مجموعة مرکب از دیر و استوپا است که کلا از دو قسمت مساوی تشکیل شده و بوسیلة گذرگاهی به یکدیگر مرتبط هستند. هر یک از این قسمتها حدود پنجاه مترمربع مساحت دارد. هر دو عنصر دارای نقشة چهار ایوانی و یک حیاط مرکزی است. قسمت مربوط به دیر، علاوه بر حجره‌های متنوع فرعی، مشتمل بر بناهای جدید، حجره‌هایی برای راهب‌ها و تالار اجتماعات بزرگی است که همگی آنها با یک راهرو به یکدیگر مرتبط می‌شوند.

با این که تأکید مسلمین بر آموزش تا حدی مشخص‌تر است، مع‌ذالک روح این بنای قرن هفتم- هشتم میلادی در اصول و حتی از نظر طرح چهار ایوانی، به طور قابل ملاحظه‌ای نزدیک به یک مدرسه است. در دو دهة اخیر محوطه‌های متعدد دیگر بودایی در آسیای میانه کاوش شده است که از آن میان می‌توان از اق‌بشیم Ak-Beshim، آیرتم Airtam، قلعه کافر میگن حالیست که در ایران مهمترین محوطة بودایی احتمالا در جنوب آمودریا- نوبهار بلخ – بوده است.

منبع معماری دیگری که برای مدرسه ایرانی پیشنهاد شده، خانه متداول خراسانی، همانند نمونة قرون وسطایی بامیان است. مدافع این نظریه گدار است. او اول بار مجبور شد تداوم سنتی پیوسته‌ای را بین خانه‌های قرون وسطایی و هم عصر منطقه فرض کند. سپس این شکل مسکونی را با مدارس بعدی مقایسه کرد و نتیجه گرفت که بنای خانه شخصی مبنای به وجود آمدن بنای عمومی شده است. با این که شواهد نوشتاری بسیاری وجود دارد که بهره‌گیری از خانه‌ای شخصی برای کاربری‌های مدرسه را محرز می‌کند، هیچ نمونه‌ای از یک چنین خانه‌ای در دست نیست. بدین ترتیب نظر گدار یا اینکه نغز است ولی جز حدس و گمان نیست.


1. مکتب‌خانه:

مکان خاصی نداشته است و معمولاً در خانه، بالاخانه، سرکوچه یا در خانه ملا بوده و مقدمات الفبا، قرآن و خواندن را در آن فرا می‌گرفتند.

2. مدرسه:

در دو سطح بوده است:

یکی، سطح مقدماتی: شامل صرف و نحو، ادبیات فارسی و علوم فقهی که در این واقع حکم مدرسه مدرسه متوسطه را داشته است.

دوم، درس خارج: در بعضی از قسمت‌های مدرسه برای درس خارج یا درس تخصصی مکانی درنظر گرفته شده است. درس خارج منحصر به مباحث مذهبی نبوده و درس‌هایی مثل ریاضیات، موسیقی و ... نیز در آنجا تدریس می‌شده است. افرادی مثل بوعلی سینا، زکریای رازی و صدها دانشمند بزرگ اسلامی از این مدارس بیرون آمده‌اند.