فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

بررسی سلامت عمومی و رضایت شغلی در کارشناسان مرکز بهمن موتور

به اعتقاد بسیاری از دانشمندان علوم رفتاری،‌ سازمانها وجه انکارناپذیر دنیای نوین امروز را تشکیل می‌دهند، ماهیت جوامع توسط سازمانها شکل گرفته و آنها نیز به نوبه خود به وسیلة دنیای پیرامون و روابط موجود در آن شکل می‌گیرد گر چه سازمانها به شکلهای مختلف و بر پایه هدفهای گوناگون تأسیس و سازماندهی می‌شود، اما بدون تردید تمامی آنها بر پایة تلاشهای روانی و
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 217 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 183
بررسی سلامت عمومی و رضایت شغلی در کارشناسان مرکز بهمن موتور

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

بخش اول :

مقدمه

به اعتقاد بسیاری از دانشمندان علوم رفتاری،‌ سازمانها وجه انکارناپذیر دنیای نوین امروز را تشکیل می‌دهند، ماهیت جوامع توسط سازمانها شکل گرفته و آنها نیز به نوبه خود به وسیلة دنیای پیرامون و روابط موجود در آن شکل می‌گیرد. گر چه سازمانها به شکلهای مختلف و بر پایه هدفهای گوناگون تأسیس و سازماندهی می‌شود، اما بدون تردید تمامی آنها بر پایة تلاشهای روانی و جسمانی نیروی انسانی که ارکان اصلی آن به حساب می‌آید، اداره و هدایت می‌گردند. از این رو،‌ زندگی افراد در جوامع نوین به شدت تحت نفوذ هستی و رفتار سازمانها قرار دارد، و همین دلیل به تنهایی سعی در شناخت هر چه بیشتر، بهتر و علمی‌تر ماهیت و روابط متقابل آنها و نیروی انسانی را توجیه و ضروری می‌سازد (حیدر علی هومن، 1381)

یکی از هدفهای پیگیر روانشناسی بررسی ماهیت رفتار و روان است. به طور کلی هر موجود زنده‌ای جزء از راه شناخت رفتار و موقعیتهای مختلف شناخته نمی‌شود. چون آدمی مخلوق انگیزه‌ها،‌ کششها و احساس‌های هوشیار و امکانات فطری خویش است و رفتارش هنگامی بهنجار است که موازنه یا تعادلی میان این عوامل برقرار گردد. در واقع تن و روان چنان با هم ارتباط نزدیک دارند که هر دگرگونی در یکی از آنها موجب دگرگونی در دیگری می‌شود. اکثر ناسازگاریهای فکری،‌ عاطفی و اخلاقی بر اثر همین ناراحتیهای روانی ایجاد می‌گردد.

رشد و تعالی یک جامعه در گرو تندرستی افراد آن جامعه است و شناسایی عوامل تعیین کننده و مرتبط با آن در جهت سیاست‌گذاری و برنامه‌ریزی در سطوح خرد و کلان جامعه نقش مهمی ایفا می‌کند. تأمین سلامتی افراد جامعه از دیدگاه سه بعدی جسمی، روانی و اجتماعی از مسائل اساسی هر کشوری محسوب می‌شود.

در این میان به دلیل شیوع بالا و اثرات مخرب بسیار شدید و طولانی اختلالات روانی به خصوص در کشورهای در حال توسعه، لزوم پرداختن به موضوع سلامت روان از اهمیت ویژه برخوردار است. ضرورت توجه به مسائل روانی با پیشرفت و توسعه تکنولوژی و زندگی ماشینی بیشتر نمود پیدا می‌کند.

از طرفی طبیعت زندگی انسان با انواع فشارهای روانی مانند محرومیتها، شکستها، کمبودها، حوادث و فجایع طبیعی و غیرطبیعی آمیخته است اما آنچه سلامت روانی و جسمانی او را در معرض خطر قرار می‌دهد شیوه مقابله با این عوامل است. حال اگر بتوان عواملی را که می‌تواند بر سلامت روانی تأثیرگذار بوده- چه مثبت، چه منفی - مورد شناسایی قرار داد،‌ زمینه‌ها و عوامل مناسب را گسترش داده و عوامل آسیب‌زا را کاهش دهیم، می‌توان امیدوار بود که جامعه‌ای با افرادی کارآمد، سرزنده، پویا و سرشار از امید داشته باشیم.

از سوی دیگر،‌ یکی از عمده‌ترین و شاید جنجال برانگیز‌ترین (ناگی،‌ 1996) مفاهیمی که از یک طرف تلاشهای نظری و بنیادی بسیاری را به خود معطوف ساخته،‌ و از طرف دگر در تمامی سطوح مدیریت و منابع نیروی انسانی سازمانها اهمیت زیادی پیدا کرده،‌ رضایت شغلی است.

این اهمیت از یک سو به دلیل نقشی است که این سازه در پیشرفت و بهبود سازمان و نیز بهداشت و سلامت نیروی کار دارد و از دگر سو، به علت آن است که رضایت شغلی علاوه بر تعاریف و مفهوم پردازیهای متعدد و گاه پیچیده، محل تلاقی و نیز سازه مشترک بسیاری از حوزه‌های علمی مانند آموزش و پرورش،‌ روان‌شناسی، مدیریت،‌ جامعه‌شناسی، اقتصاد و حتی سیاست‌ بوده است. (لاوسون و شن، 1998، به نقل از هومن، 1381).

رضایت شغلی خود تعیین کنده بسیاری از متغیرهای سازمانی است مطالعات متعدد نشان داده است رضایت شغلی از عوامل مهم افزایش بهره‌وری، دلسوزی کارکنان نسبت به سازمان ، تعلق و دلبستگی آنان به محیط کار و افزایش کمیت و کیفیت کار، برقراری روابط خوب و انسانی در محل کار، ایجاد ارتباطات صحیح،‌ بالا بردن روحیه، عشق و علاقه به کار است. تردید نیست که هر سازمان خود یک ارگانیسم منحصر به فرد است و نخستین عامل آن، انسان و توجه به کارکنان است. (هومن، 1381)

سلامت عمومی و رضایت شغلی دو عامل بسیار مهم در هر سازمانی است. توجه به سلامت روانی افراد و رضایت شغلی آنها به عنوان یکی از ارکان پیشرفت جوامع انسانی و عامل حفظ پویایی افراد باید به طور جدی مورد توجه قرار گیرد.

اما اینکه چگونه می‌توان این امر مهم را به مرحله اجرا درآورد و این دو عامل مهم را در حد مطلوب در سازمانها برقرار نمود، کاری بسیار دشوار و وظیفه‌ای است بس خطیر که نیاز به تجربه، امکانات، تدابیر خاص و شاید از همه مهمتر ابزاری علمی و معتبر دارد. پژوهش حاضر با هدف بررسی سلامت عمومی و رضایت شغلی در کارشناسان مرکز بهمن موتور اجرا گردیده است.


تاریخچه گروه بهمن:

گروه بهمن در سال 1331 تحت عنوان شرکت سهامی (ایران خلیج کو) در زمینه نمایندگی امور حمل و نقل دریایی و حق‌العمل کاری نمایندگی تجاری شروع به کار کرد. این شرکت از سال 1338 با اخذ مجوز ساخت از سوی وزارت صنایع معادل اقدام به مونتاژ وانت سه چرخ موسوم به وسپا با ظرفیت 200 کیلوگرم نمود و سپس در سال 1350 با افزایش سرمایه‌، موضوع فعالیت شرکت به ساخت و مونتاژ انواع وانتهای مزدا تبدیل شد و وانت مزدا 1000 با ظرفیت 500 کیلوگرم به مرحله تولید رسید و نام شرکت به کارخانجات اتومبیل‌سازی مزدا تغییر یافت. بعد از آن در سال 1363 وانت مزدا 1600 نیز به تنوع محصولات شرکت اضافه شد و نام شرکت به ایران وانت تبدیل گردید. به منظور استفاده در جنگ تحمیلی در سالهای 1366-1365 شرکت اقدام به مونتاژ وانت مزدا 1800 نمود از سال 1369 تولید وانت مزدا 1000 از برنامه حذف گردید و شرکت با تمام ظرفیت به تولید وانت مزدا 1600 پرداخت از ابتدای سال 1373 و در پی واگذاری سهام به بخش خصوصی، دگرگونی قابل ملاحظه‌ای در روند فعالیت‌های شرکت به وجود آمد بطوری که موضوع فعالیت شرکت شامل افزایش تولید و بهره‌برداری، طراحی و ساخت خودروی دو کابین و آمبولانس 1600، تولید وانت و آمبولانس با موتور گردید. در تاریخ 28/4/1378 و بر اساس مصوبه مجلس عمومی فوق‌العاده صاحبان سهام و با تغییر اساسنامه عطف حیات شرکت به منظور ایجاد ملدینگ گروه بهمن شکل گرفت بدین ترتیب، تغییر موضوع فعالیت و ساختار شرکت استراتژی گسترش در زمینه‌های مختلف از جمله تولید سواری مزدا F323 و GLX323 و تولید انواع شاسی و شالی قابل حرکت،‌ تولید قطعات ریخته‌گری، تولید انواع موتورسیکلت و دوچرخه و انجام فعالیتهای بازرگانی و سرمایه‌گذاری در دستور کار قرار گرفت. در سال 1379 فروش شرکت با نرخ رشد تقریباً 50% که بالاترین نرخ رشد طی سه سال اخیر می‌باشد به 456 میلیارد ریال و سود قبل از کسر مالیات با 67% رشد که بالاترین نرخ سود طی 4 سال اخیر می‌باشد به 183 میلیارد ریال افزایش یافت تغییر قابل توجه بود طی سالیان اخیر برآیند استراتژی‌ها و برنامه‌های دقیق نهمین شرکت برتر بورس از لحاظ درجه نقد شوندگی بوده در حالی‌که در سال 78 رتبه 23 را به خود اختصاص داده بود. این امر نشان دهنده استقبال بازار سرمایه از سهام گروه بوده است علاوه بر این سهام گروه در سال 1379 بالغ بر 66% بازدهی نصیب صاحبان خود نموده است و این مسئله در مقایسه با نرخ بازدهی سال 77 و 78 که به ترتیب برابر با 6/25% و 1/54% می‌باشد. نشانگر مدیریت بهینه و نتیجه تغییر استراتژی گروه می‌باشد.

شرکت‌های تحت پوشش گروه بهمن عبارتند از: شرکت شاسی‌ساز ایران (10% سهام متعلق به گروه بهمن) شرکت بازرگانی عصر بهمن (100% سهام متعلق به گروه بهمن) شرکت بازرگانی عصر بهمن (100% سهام متعلق به گروه بهمن) شرکت بازرگانی ریسپکت (%49 سهام متعلق به گروه بهمن) شرکت مزدا یدک (%100 متعلق به گروه بهمن) شرکت قند پارس (%12 سهام متعلق به گروه بهمن) شرکت سایپا (%14/43 سهام متعلق به گروه بهمن) ایران دوچرخ (%52 سهام متعلق به گروه بهمن) شرکت سرمایه‌گذاری بهمن (%36 سرمایه متعلق به گروه بهمن). مراکز تحت پوشش گروه بهمن عبارتند از مرکز بهمن موتور مرکز بازرگانی دپارتمان II – آدرس دفتر مرکزی: تهران، میدان فاطمی، خیابان چهلستون، پلاک 4 و آدرس کارخانه: تهران کیلومتر 21 جاده قدیم کرج می‌باشد، تعداد پرسنل فعلی شرکت حدود 1000 نفر و ارزش اسامی سرمایه آن 000/000/000/300 (سیصد میلیارد ریال) و منقسم با 000/000/300 (سیصد میلیون) سهم هزار ریالی است.

بخش دوم:‌ جذب نیروی انسانی

مراحل جذب کارکنان

1) معرفی به واحد امور اداری جهت استخدام

2) بررسی مدارک (تحصیلی، شناسنامه‌ای، سابقه کار و سابقه بیمه و … ) و تشکیل پرونده

3) معرفی به واحدهای تقاضا کننده نیرو جهت مصاحبه‌های تخصصی

4) دریافت پاسخ از واحدها در مورد افراد معرفی شده

5) تکمیل پرونده پزشکی،‌ عدم سوء پیشینه، تأییدیه تحصیلی از واحد آموزش دهنده و ….

6) صدور کارت کارگزینی برای فرد و تهیه مفاد قرارداد کار و گرفتن امضا از کارکنان استخدام شده

7) ارسال قرارداد او به مدیریت منابع انسانی برای امضای نهایی

8) تعیین تاریخ شروع به کر از طرف واحد تقاضا کننده و تأیید نهایی آن

9) اقدام برای امکانات رفاهی کارکنان (سرویس ایاب و ذهاب دفترچه بیمه، بن غذا، بن … )

10) وارد شدن نام کارکنان در سیستم کامپیوتری حقوق و دستمزد و اضافه گردیدن به جمع کارکنان.

حوزه‌های مرکز بهمن موتور:

مرکز بهمن موتور شامل حوزه‌های چون:

1- معاونت تولید خودرو:

1- مدیریت خدماتی فنی

2- مدیریت مهندسی تولید

3- مدیریت تولید

4- مدیریت برنامه‌ریزی

2- معاونت تحقق و توسعه:

1- مدیریت محصول

2- مدیریت مهندسی صنایع

3- ریاست کنترل پروژه

3-معاونت توسعه و ساخت:

1- مدیریت برنامه‌ریزی و بازرگانی

2- مدیریت تضمین کیفیت

3- مدیریت امور مهندسی

4- مدیریت منابع انسانی:

1- ریاست آموزش

2- ریاست اداری

3- ریاست امور عمومی

4- ریاست ایمنی و بهداشت

5- مدیریت پشتیبانی:

1- ریاست امور قراردادها

2- ریاست امور خیریه

3- ریاست عمران

6- مدیریت مالی:

1-ریاست حسابداری صنعتی

2- ریاست مالی

7- مدیریت کنترل کیفیت:

1- ریاست تضمین کیفیت

2- ریاست کنترل مواد ورودی

3- ریاست کنترل فرآیند وانت

4- ریاست کنترل آزمایشگاهها

8- مدیریت طرح و برنامه:

1- ریاست واحد سخت‌افزار و نرم‌افزار

2- مدیریت بهبود روش‌ها

9- مدیریت فروش:

1- ریاست امور نمایندگی‌ها

2- ریاست مهندسی فروش

شرح وظایف حوزه‌های نام برده:

1-1- حفظ و نگهداری، تعمیرات، دستگاه‌ها و پرس، خطوط ED، وسایل گرمازایی و سرمازایی

ED: (الکترودیپازیشن) فرآیند آسترزایی می‌باشد که از پوسیدگی زود هنگام جلوگیری می‌کند باعث می‌شود که سطح محصول مسطح می‌شود.

2-1- مهندسی تولید: ساخت فیکسچر (اسکلتی که فرآیند جوش و نصب قطعات روی یکدیگر را می‌باشد) و نظارت بر چگونگی ساخت قطعات تولیدی داخل، خارج و روند تولید

3-1- مدیر تولید: اهم وظایف نظارت و مهندسی بر چگونگی ساخت و قطعات داخلی، مونتاژ که خود دارای بخشهای چون اتاق‌سازی جلو و عقب، قطعه‌سازی فرآیند مونتاژ سواری، مونتاژ وانت تحت نظارت مدیریت تولید (مونتاژ عملیات تکمیلی)

4-1- مدیریت برنامه‌ریزی توسعه و ساخت: کارهای برنامه‌ریزی و پیش‌بینی قطعات درخواستی و کلاسه (دسته‌بندی داده‌های خود را با معاونت خود برای قطعه‌سازان خارج از کشور تأمین می‌کند.)

2- مدیرت تحقیق و توسعه: پیشرفت و تحقیق با تکنولوژی روز

1-2- مدیریت محصول: تأمین‌کننده قطعات، بررسی قطعات فلزی و پلیمری (قطعات پلاستیکی)

2-2- مهندسی صنایع: تهیه و تنظیم لعات (نقشه سازمانی شرکت) کارسنجی با توجه به واحد کارسنجی که یک قطعه تولیدی از شروع تا خاتمه چه مدتی زمانی را نیاز دارد)

3-2- کنترل پروژه: بررسی پروژه‌های در دست اقدام و پیشنهادات شرکت، مثل پروژه ساخت وانت و کابین چه روندی دارد؟ چه هزینه در بر دارد؟‌ چه زمانی نیاز دارد؟

معاونت توسعه و ساخت:

2-3- مدیریت تضمین کیفیت: تضمین کننده قطعات خریداری و در حال خرید را برآورد دارد. سرکشی به سازندگان تا روند تولید آنها را با مدیریت خود تضمین کند که این قطعه مورد تأیید می‌باشد یا خیر؟

3-3- مدیریت امور مهندسی:‌ تأمین‌ کننده قطعات خودرو با سازندگان، بستن قرارداد با سازندگان.

مدیریت منابع انسانی:

1-4- آموزش: تهیه و تنظیم نیازسنجی‌ آموزشی با توجه به تهیه فرم‌ها و ارائه خدمات آموزشی با توجه به عنوان شغلی و تخصصی افراد- برگزاری دوره‌های آموزشی (سمینارها، همایش‌ها به روز بودن اطلاعات افراد و افزایش سواد از سطح کارگری تا مدیریت با توجه به نوع شغل، سابقه و نوع سواد.

2-4- ریاست اداری: جذب و به کارگیری نیروهای استخدامی جدید و تهیه حقوق و دستمزد افراد،‌ تعیین میزان حقوق دریافتی با توجه به میزان تحصیلات، عنوان شغلی و تنظیم مرخصی روزانه- ثبت و نگهداری این اطلاعات تشکیل پرونده، ارائه خدمات بیمه‌ای.

3-4- امور عمومی: تهیه و برآورد نمودن وسایل رفاهی از قبیل سرویس‌های ایاب و ذهاب، تهیه مواد غذایی، رستوران برای پرسنل و ….

4-4- ایمنی و بهداشت: شامل بخش اورژانس که کار فوریت‌های پزشکی، سوانح و آسیب‌دیدگی و غیره را انجام می‌دهد و مددکاری (کار امداد و مددجویی و رسیدگی به امور رفاهی و برآورد نمودن نیازهای افرادی که به واحد ایمنی و بهداشت از لحاظ کمک نقدی و غیرنقدی تا فرزندان، مشکلات خانوادگی و … )

مدیریت پشتیبانی:

1-5- ریاست امور قراردادها: کار پیمانکاران و جذب نیروی کار و بستن قراردادها و خرید وسایل و تجهیزات برای شرکت

2-5- ریاست امور خیریه: تهیه نمودن وسایل کمک آموزشی، بهداشتی، حفاظتی و … را انجام می‌دهند.

3-5- ریاست عمران: نظارت و ساخت کارهای بنایی،‌ تجاری،‌ جدول‌بندی، تیرچه‌سازی، لوله‌کشی و کارهای خدماتی و رفاهی و زیباسازی محوطه و … می‌باشد.


«گروه بهمن در یک نگاه (با نیم قرن فعالیت)»

نام

سال شروع فعالیت

نوع فعالیت

نوع محصولات

نوع سرمایه‌گذاری

ملاحظات

ایران خلیج کو

از 1321 لغایت 1333 هجری شمسی

نمایندگی امور حمل و نقل دریایی حق‌العمل کاری

---

سهامی

ایران خلیح‌کو

از 1333 لغایت 1338 هجری شمسی

مونتاژ موتور سیکلت

مونتاژ موتورسیکلت

سهامی

کارخانجات اتومبیل‌سازی مزدا

از 1338 لغایت 1350 هجری شمسی

مونتاژ وسپا

وانت سه چرخ بارکش با ظرفیت 100 کیلوگرم

سهامی

کارخانجات اتومبیل‌سازی مزدا

از 1350 لغایت 1353 هجری شمسی

مونتاژ وانت مزدا

وانت مزدا 1000

سهامی خاص

ایران وانت

از 1353 لغایت 1368 هجری شمسی

مونتاژ وانت مزدا

وانت مزدا 1000 و تک‌کابین 1600

سهامی خاص

ایران‌وانت

از 1368 لغایت 1374 هجری شمسی

مونتاژ وانت مزدا

وانت مزدا تک کابین 1600

سهامی عام

ایران وانت

از 1374 لغایت 1377 هجری شمسی

مونتاژ و تولید

وانت مزدا تک کابین و دو کابین 1600

سهامی عام

واگذاری به بخش غیردولتی از طریق بورس

گروه بهمن

تیر 1377 هجری شمسی

نوع فعالیت:

·اشتغال به کلیة فعالیتهای تولیدی و صنعتی نظیر مونتاژ انواع خودرو.

·تأسیس هر نوع شرکت مالی و اعتباری، خرید و فروش سهام سایر شرکتها.

·انجام فعالیتهای بازرگانی داخلی، واردات و صادرات انواع کالاها و توزیع آنها و …

نوع محصولات (تا سال 1378):

·وانت مزدا تک کابین و دو کابین 2000.

·آمبولانس واستیشن 2000.

·مزدا سواری F 323.

نوع محصولات (از سال 1379 تا 1382):

·وانت مزدا تک کابین و دو کابین 2000.

·آمبولانس و استیشن 2000.

·مزدا سواری GLX 323- FL 323.

نوع سرمایه‌گذاری:

·سهامی عام.


بخش اول: سلامت روانی

در طول قرن بیستم انسان بیشتر از تمام تاریخ دستخوش دگرگونی از نظر شیوه‌های زندگی، روابط اجتماعی مسائل بهداشتی و پزشکی شده است. تلاش شتابزده برای صنعتی شدن، گسترش سریع شهرنشینی و زندگی ماشینی اثر معکوس بر سلامت انسان گذاشته و مسائل بهداشتی تازه‌ای را به بار آورده است اوضاع اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نابسامان جهان و بار مشکلات اجتماعی و محیطی واکنش‌های بیمار گونه بسیاری در افراد جوامع به وجود آورده است که خود سبب وخیم‌تر شدن اوضاع و نامساعدتر شدن محیط زیست شده است. خوشبختانه نهضت بهداشت روانی در نیم قرن اخیری افکار غلط و خرافات در مورد بیمارهای روانی را کنار گذاشته و نشان‌داده اگر بیمارهای روانی رامانند سایر بیماریها زود تشخیص داده و درمان کنند. به همان نسبت از مزمن شدن و عوارض آن کاسته خواهد شد. زیرا بیماریهای روانی مانند سایر بیماریها قابل درمان و پیشگیری هستند (میلانی‌فر، 1374).

مفهوم سلامت روانی را به سختی می‌توان در قالبی ساده تعریف کرد. و این تعریف باید با احتیاط انجام شود. نمی توان با رسم یک خط تقسیم‌بندی کرد و گفت ویژگیهایی که در این طرف خط قرار دارند تنها در اختلال روانی یافت می‌شوند و آنهایی که درطرف دیگر قرار دارند متعلق به افراد سالم می‌باشند، و نوع شدید را به عنوان اختلال روانی دانست. همچنان که شادی شناخته شاه است و می‌توان شادی و سازگاری را دلیلی بر سلامت روانی دانست (فرجاد، 1374).

مفهوم سلامت روان‌شناختی و بیماریهای روانی در طول زمان تغییرات و دگرگونیهای زیادی داشته است. از قرن هفتم تا شانزدهم سلامت روان شناختی به صورت پرهیزگاری تعریف می‌شد و روان نژندی نیز نوعی انفعال پذیری شیطانی محسوب می‌شد. پس از قرن شانزدهم سلامت روان شناختی مجدداً به صورت طبیعت گرایانه تعریف شد و هم زمان با رنسانس روان‌پزشکی در اواخر قرن نوزدهم و پدیدار شدن روان نژندی،‌ سلامت روان شناختی نوعاً به صورت فقدان بیماری روانی تعریف گردید (خدا رحیمی، 1374).

واتسون[1] معتقد است که رفتار عادی نمودار شخصیت انسان سالم است که موجب سازگاری او با محیط و در نتیجه رفع نیازهای اصلی و ضروری او می‌شود. به نظر کارل مننجر[2] سلامت روانی عبارتست از سازش فرد با جهان اطرافش به حداکثر امکان به طوری که باعث شادی و برداشت مفید و موثر به طور کامل شود. لوینسون[3] و همکارانش (1962) معتقدند که سلامت روان عبارت است از این که فرد چه احساسی نسبت به خود، دنیای اطراف، محل زندگی، اطرافیان مخصوصاً با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد، چگونگی سازش وی با درآمد خود و شناخت موقعیت مکانی و زمانی خویشتن است. همچنین ملاک تعدل سلامت روان را استعداد یافتن و ادامه کار، داشتن خانواده، ایجاد محیط خانوادگی خرسند، فرار از مسائلی که با قانون درگیری دارد. لذا بردن از زندگی، و استفاده صحیح از فرصتها می‌دانند (میانی فر، 1374).

انجمن کانادایی بهداشت روانی،‌ بهداشت روانی را به در سه قسمت تعریف کرده است که به شرح زیر است. 1)نگرشهای مربوط به خود شامل تسلط بر هیجانها،‌ آگاهی بر ضعفهای خود و رضایت از خوشی‌های زندگی است. 2) قسمت دوم نگرشهای مربوط به دیگران شامل علاقه به دوستی‌های طولانی و صمیمی، احساس تعلق به یک گروه احساس مسئولیت در مقابل محیط انسانی و مادی است.، و 3) نگرشهای مربوط به زندگی شامل پذیرش مسئولیتها، ذوق و توسعه امکانات و علایق خود، توانایی اخذ تصمیمات شخصی،‌ ذوق خوب کار کردن است (گنجی،‌ 1378).

کاپلان[4] و سادوک[5] (1991) سلامت روانی را حالتی از بهزیستی و این احساس که فرد می‌تواند با جامع کنار بیاید و موقعیتهای شخصی و ویژگی های اجتماعی برای او رضایت‌بخش است، عنوان کرده‌اند (کاپلان و سادوک، 1991، نقل از کافی، 1375).

با توجه به آن چه بیان گردید برای سلامت روانی و تندرستی تعاریف گوناگونی ارائه شده است اما جامع‌ترین و پذیرفته‌ترین آن تعریف سازمان بهداشت جهانی (W.H.O) [6] است. این سازمان سلامت روانی را به عنوان یکی از ملاکهای لازم برای سلامت عمومی در نظر گرفته است. بر اساس نظر کارشناسان این سازمان سلامتی عبارت است از «حالت رفاه جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط فقدان بیماری» است (بلدرو فالن، 1995، نق از کافی 1375).

در تعریفی دیگر، کارشناسان این سازمان سلامت فکر و روان را این گونه تعریف کرده‌اند: «قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی،‌ عادلانه و مناسب» (میانی فر، 1374).

در سالهای اخیر با گنجاندن توانایی داشتن «یک زندگی از نظر اقتصادی و اجتماعی مثمر» این تعریف تقویت شده است.

بنابر تحقیق «انجمن ملی بهداشت روانی» افراد دارای سلامت ذهنی خصوصیات زیر را بروز می‌دهند: 1) این افراد احساس راحتی می‌کند،‌ آنها از نظر روانی خود را آن‌گونه که هستند می‌پذیرند. از استعدادهای خود بیشترین بهره را می‌برند، دیدگاهی واقع‌گرایانه دارند، اعتماد به نفس دارند و مهمتر از همه، آنها برخوردار از سیستم ارزشی هستند که از تجارب شخصی‌شان سرچشمه می‌گیرد.، 2) این افراد احساس خوبی نسبت به دیگران دارند و به علایق دیگران توجه می‌کنند و احترام می‌گذارند، 3) قدرت روبرو شدن با نیازهای زندگی را دارند، احساس مسئولیت می‌کنند و با مشکلات به همان شیوه‌ای که رخ می‌دهند برخورد می‌کنند،‌ محیط خود را تا آنجا که ممکن است شکل می‌دهند و تا آنجا که ضرورت دارد با آن سازگار می‌شوند، از تجارب بنیادین زندگی لذت می‌‌برند، اما هرگز شیفتة خود نمی‌شوند (بنی جمالی و احدی، 1373).

بهداشت روانی از دیدگاه مکاتب مختلف روان‌شناسی

مکاتب روان‌شناسی،‌ در تعریف بهداشت روانی مفاهیم مختلفی را به کار می‌برند. در این بخش به تعریف بهداشت روانی از دیدگاه مکاتب زیست گرایی، روان‌کاوی، رفتارگرایی، و انسان‌؛ پرداخته می‌شود.

الف) بهداشت روانی از دیدگاه مکتب زیست‌گرایی

مکتب زیست‌گرایی، در مطالعة رفتار انسان،‌ بیشترین اهمیت را بر بافتها و اعضای بدن قایل است. این مکتب،‌ که پایه اصلی روان پزشکی را تشکیل می‌دهد، بیشتر بر بیماری روانی توجه دارند نه بهداشت روانی، زیرا بیماری روانی را جزء سایر بیماریها به حساب می‌آورد. این مکتب دربارة فرد دید تعادل حیات دارد. بهداشت روانی بر طبق این دید عبارت است از نظام متعادلی که خوب کار می‌‌کند. اگر تعادل به هم بخورد، بیماری روانی ظاهر خواهد شد. بنابراین می‌توان رفتار را به پاندولی تشبیه کرد که بین دو قطب بیماری نوسان دارد و بهداشت روانی بین آن دو قطب جای می‌گیرد. (گنجی، 1378).

ب) بهداشت روانی از دیدگاه مکتب روان‌کاوی

روان‌کاوان معتقدند که مشکلات روانی از تعارضات درونی سرچشمه می‌گیرد. یکی از نظریات اساس مرکزی، تحلیل روانی ناخودآگاه است که سطح وسیعی از ذهن شامل سائق‌های اساسی و برانگیزنده رفتار فرد را در بر می‌گیرد. این بخش در عین حال تجربیات تلخ و امیال غیرقابل قبول را شامل می‌شود که شخص آن‌ها را به فراموشی سپرده و یا بایگانی کرده است. اما کاملاً محو نشده‌اند. این خاطرات و احساسات سرکوب شده، باعث فشارهای عاطفی کنونی فرد هستند و با همان شدت اصلی خود با لباس مبدل بروز می‌کنند. از نظر تئوریسین‌های روان‌کاوی، سلامت روانی به معنای نبود علائمی است که دلالت بر اختلالاتی مانند اضطراب و افسردگی می‌کند (بنی جمالی واحدی،‌ 1373).

روان‌کاوان معتقدند که فرد باید بتواند بین سه عنصر شخصیت (نهاد، من، من برتر) تعادل برقرار کند. بنابراین، اگر بین نهاد و من برتر تعارض به وجود آید، بیماری روانی ظاهر خواهد شد. بدین صورت من باید بتواند بین تعارضهای نهاد و من برتر تعادل به وجود آورد (گنجی، 1378).

پ)بهداشت روانی از دیدگاه مکتب رفتارگرایی

مکتب رفتارگرایی،‌ در تعریف بهداشت روانی، بر سازگاری فرد با محیط تاکید دارد. این مکتب معتقد است که رفتار ناسالم نیز، مثل سایر رفتارها، در اثر تقویت آموخته‌ می‌شود. بنابراین بهداشت روانی نیز رفتاری است که آموخته می‌شود. رفتارگرایان، همة حالت‌های عاطفی و ذهنی مربوط به ناخودآگاه را چون قابل مشاهده نیست رد می‌کنند. تنها رفتارهای قابل مشاهده را بررسی می‌کنند. رفتارگرایان با مشکلات رفتاری به طور مستقیم برخورد می‌کنند، و معتقدند که یادگیری علط سبب بروز اختلالات است بنابراین سلامت ذهنی و روانی را به عنوان یادگیری یا یادگیری مجدد پاسخهای مؤثر نسبت به مشکلاتی که با آنها در محیط روبرو می‌شوند، تعریف و تفسیر می‌کنند (بنی جمالی واحدی، 1373).

ت) بهداشت روانی از دیدگاه مکتب انسان‌گرایی

مکتب انسان‌گرایی معتقد است که بهداشت روانی، یعنی، ارضای نیازهای سطوح پایین و رسیدن به سطح خود شکوفایی،‌ هر عاملی که فرد را در سطح ارضای نیازهای سطوح پایین نگهدارد و از خود شکوفایی او جلوگیری کند اختلال رفتاری به وجود خواهد آورد. رشد نخواهد یافت و به بهداشت روانی کامل نخواهد رسید (گنجی، 1378).

مفهوم انسان سالم از دیدگاه روان‌شناسان

دربارة ماهیت و مفهوم سلامت روانی روان‌شناسان عقاید متفاوتی دارند. در این بخش عقاید آدلر، آبپورت،‌ راجرن،‌‍ فروم، هنری موری،‌‌ و یونگ دربارة مفهوم و ماهیت سلامت روانی بیان می‌گردد.

آدلر (1967) انسان را موجودی خلاق و انتخابگر، اجتماعی، مسئول و در حال شدن می‌داند. که ماهیتی خنثی (نه خوب و نه بد) دارد و ماهیتش در جامعه شکل می‌گیرد. کمال قدر واقعیت بخشیدن به خویشتن است. فرد سالم از نظر آدلر از مفاهیم و اهداف خودش آگاهی دارد و عملکرد او مبتنی بر نیرنگ و بهانه نیست، مطمئن و خوشبین است. ضمن پذیرفتن اشکالات خود در حد توان اقدام به رفع آنها می‌کند. چنین فردی دارای علائق اجتماعی و مایل به مشارکت اجتماعی است سعی در کاستن هر چه بیشتر عقده حقارت خود دارد و به دنبال غلبه و چیرگی بیشتر بر بی‌جرأتی است. در نهایت چنین فردی موفق می‌شود که انگیزه‌های نامطلوب خود را دگرگون سازد ( خدا رحیمی، 1374).

آلپورت[7] معتقد است داشتن هدفهای درازمدت، کانون وجود آدمی را تشکیل می‌دهد بشر را از حیوان، سالمند را از کودک و در بسیاری از موارد شخصیت سالم را از شخصیت بیمار متمایز می‌سازد. به نظر آلپورت انسانهای سالم نیاز مداومی به تنوع، احساس و درگیری تازه دارند (شولنز،‌ 1997،‌ ترجمه خوشدل، 1369).

شخصیت سالم و کمال یافته از نظر آلپورت با توجه یه شش معیار توصیف می گردد که عبارتند از: 1) بسط احساس خود به اشخاص و فعالیتهای فراسوس خود، 2) ارتباط گرم خود با دیگران، 3) امنیت هیجانی (پذیرش خود)، 4) ادراک واقع‌بینانه رشد مهارتها و پرداختن به کار و شغل ،‌ عینیت بخشیدن به خود،‌ و 6) یک فلسفه وحدت بخش در زندگی که تمام وجوه زندگی شخص را به سوی آینده هدایت می‌کند (شولتز، 1990، ترجمه کریمی، 1378).

الگوی راجرز[8] از شخصیت سالم و سلامت روانی، انسانی است بسیار کارآمدی با کنش و کارکرد کامل که از تمام توانائیها و استعدادهایش بهره‌ می‌گیرد. شخصیت سالم الزاما خرسند و خوشحال و خندان نیست. این افراد فاقد ماسک و نقاب هستند و با خودشان رواست هستند. این افراد دارای ویژگیهای آمادگی کسب تجربه،‌ زندگی هستی‌دار، اعتماد به ارگانیزم، احساس آزادی، و خلاقیت و آفرینندگی هستند (خدا رحیمی. 1374).

برطبق نظر فروم[9] (1968) معیار رفاه فردی و اجتماعی را آن گونه که رضایت بخش باشد باید در تعریف بهداشت روانی جای داد. زیرا فروم شخصیت انسان را بیشتر محصول فرهنگ می‌داند و سلامت روان بسته به این است که جامعه تا چه اندازه نیازهای اساسی افراد را برآورده می‌سازد، نه این که فرد تا چه اندازه خودش را با جامعه سازگار می‌کند بنابراین سلامت روان بیشتر از آن که امری فردی باشد مسئله‌ای اجتماعی است. وابستگی سلامت روان به ماهیت جامعه در نگاه فروم به این معنا است که جامعه تعریف خود از سلامت روان وضع می‌کند. این تعریف چه بسا در زمانها و مکانهای متفاوت تغییر می‌یابد. از نظر فروم فرد سالم عمیقاً عشق می‌ورزد،‌ آفریننده است،‌ و در آن ریشه دارد، حاکم و عامل خود و سرنوشت خویش است، و دارای جهت‌گیری بارز (یعنی به کار بستن همه قدرتها و استعدادهای بالقوه خویش )است (شولتز، ‌1967، ترجمه خوشدل، 1369).

هنری موری[10] برای انسان سالم ویژگیهای خاصی را در نظر دارد که شامل 1) از توانایی‌های مختلف خود به نحو مطلوب و مناسب بهره می گیرد، 2) من شخص برخودار از سلامت روان شناختی دارای قدرتمندی و کارآمدی است، 3) در انسان بهنجار بین من واقعی و من ایده‌آل فاصله زیادی وجود ندارد، 4) نیازهای فرد برخوردار از سلامت روان تثبیت شده نیست، 5) درک شخص سالم از عوامل فشار محیطی به صورت عینی (فشار آلفا) است نه به صورت ذهنی (فشار بتا،‌ 6) از موضوعات منفرد شخصیت خود آگاهی دارد و از شیوه‌های مختلف تجلی این موضوعات منفرد نیز آگاه است، 7) از ساختار روانی خودش آگاهی لازم دارد، 8)عقده روانی ندارد یا عقده‌های او بسیار کمتر از فرد روان نژند است‌، و 9) تحلیل و خلاقیت به عقیدة‌ موری قوی‌ترین ویژگی سلامت روان شناختی هستند (خدا رحیمی،‌ 1374).

یونگ[11] معتقد است اشخاص که در رسیدن به تعادل در یکپارچه‌سازی هماهنگ ناهشیار و باهشیار و در تجربه کردن هستی درونی خود موفق هستند در موقعیتی قرار دارند که به سلامت روان شناختی می‌رسند. از نظر یونگ سلامت روان شناختی و خودشناسی یکسان است (شولتز، 1990، ترجمه کریمی، 1378).

با توجه به دیدگاه‌های موجود می‌توان گفت که تقریباً همة آنها به نوعی توافق دارند که اشخاص سالم می‌دانند که چیستند و کیستند، فرد سالم از نقاط قوت و ضعف خود آگاه است به طور کلی شکیبا و خود را همان گونه که هست می‌پذیرد، و به آنچه که نیست تظاهر نمی‌کند. اشخاص سالم در گذشته زندگی نمی‌کنند و در آرزوی آرامش و ثبات نیستند بلکه در زندگی مبارزه،‌ هیجان، هدفها، و تجربه‌های تازه می‌جویند (شولتز، 1997، ترجمه خوشدل، 1369).

عوامل مؤثر در تأمین سلامت روانی

انسان برای حفظ و تأمین سلامت روانی، از جهات مخلتف دقیقاً باید تحت کنترل و مراقبت خود و دیگران قرار گیرد. عوامل متعددی در حفظ و تأمین سلامت روانی افراد موثرند روان شناسان عوامل متعددی از جمله خانواده، طبقه‌بندی اجتماعی،‌ مدرسه، محیط کار خود، عوامل جسمی،‌ و غیره را در رابطه با آن ذکر می‌کنند که هر کدام به نوبة‌ خود نقش مهمی را در بهداشت روانی فرد ایفا می‌کند. در اینجا محقق به بررسی سه عامل مهم خانواده مدرسه و خود می‌پردازد.

الف) نقش خانواده در سلامت روانی

خانواده یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین سازمان‌هایی است که به رشد کودک یاری می‌دهد. در خانواده است که کودک، نخستین چشم‌انداز را از جهان پیرامون به دست می‌آورد و احساس وجود می‌کند (پارسا، 1368).

انحراف از هنجار در خانواده (مثلاً خانواده‌های گسسته به دلیل طلاق یا خانواده‌ها تک سرپرست) با طیف وسیعی از مشکلات در کودکان رابطه دارند که از جمله پایین بودن احترام به نفس، بالا رفتن خطر کودک آزاری، بالا برودن میزان طلاق وقتی بچه‌ها ازدواج کردند،‌ میزان بالاتر اختلال روانی،‌ بخصوص اختلال افسردگی و اختلال شخصیت ضداجتماعی در بزرگسالی به همراه دارد (کاپلان و سادوک، 1994،‌ نقل از پورافکاری، ‌1376).

تعدادی از روان‌شناسان از جمله فروم به کل فضای خانواده و ویژگیهای کیفی آن اهمیت داده‌اند. فروم[12] و سنگیروین[13] معتقدند که میزان کمیت وجودی پدر و یا مادر با کودک مطرح نیست بلکه آن چه بیشتر در رشد روانی کودک حائز اهمیت است کیفیت رابطه بین پدر و مادر و فرزند می‌باشد. تحقیقات و مطالعات متعدد (بلدرین[14]،‌ کالهان[15]،‌ بریس[16]) دیگری که دربارة بررسی چگونگی فضای حاکم بر خانواده و رابطه آن با اختلالات رفتاری انجام گرفته نشان می‌دهد که افراط و تفریط در زمینه‌های پذیرفتن کامل در مقابل طرد کامل، توجه بیش ازحد در مقابل بی‌توجهی بیش از حد،‌ آزادی بیش از حد در مقابل دیکتاتوری بیش ازحد، پرتوقعی بیش از حد در مقابل بی‌توقعی بیش از حد،‌ و تشویق کودک به کارهاینادرست یا خام نقش مهمی در ایجاد مشکلات رفتاری کودکان ایفا می‌کنند (سیف نراقی، 1374).

چگونگی ایفای نقش پدر و مادر نیز بر سلامت روانی کودکان تأثیر می‌گذارد. که مایکل راتر چهار سبک برای ایفای نقش پدر و مادر و تأثیرات آن بر سلامت روانی به شرح زیر بیان کرده است.

1) قدرت طلبی که با اصول سفت و سخت مشخص است و ممکن است به افسردگی کودک بیانجامد.

2) سه‌انگاری، بخصوص با فقدان تعیین حدود و مسامحه که می‌تواند به اختلال کنترل تکانه بیانجامد.

3) بی‌تفوتی، بخصوص با غفلت و عدم درگیری که به رفتار پرخاشگری منجر می‌شود.

4) دو‌سویه، بخصوص با مشارکت در تصمیم‌گیری و هدایت رفتار در مسیری منطقی که به پیدایش احساس اتکاء به نفس منتهی می‌گردد.

به طور کلی مطالعات تجربی نشان می‌دهد که مؤثرترین نوع انجام وظیفة پدر و مادر مستلزم ثبات در پاداش دادن رفتار خوب و تنبیه رفتار بد است. که هر دو باید در زمینه‌ای پراز محبت و صمیمیت صورت گیرد (کاپلان و سادوک، 1194، نقل از پورافکاری، 1376).

ب) نقش مدرسه در سلامت روانی

دوران تحصیل در آموزشگاه سلاهای مهم شخصیت ساز کودکان و نوجوانان و ایام سرنوشت ساز زندگی بزرگسالی آنان است. خوش‌بینی و بدبینی به زندگی و هستی، پشتکار و تن‌آسایی، علاقه‌مندی و بی‌علاقگی، اعتماد به نفس و بی‌اعتمادی نسبت به خود و حتی سلامتی و عدم سلامتی روان به مقدار زیادی ناشی از تجارب موفق و ناموفق دانش‌آموزان در دوران تحصیل و همچنین برخورد اولیای مدرسه و رفتار آنان با دانش آموزان است (سیف، 1372).

شاملو معتقد است که آموزگان مهم‌ترین و مؤثرترین فرد در هر مجموعه تربیتی است او در کتاب خود از قول رانگین ویژگی‌های زیر را برای یک معلم خوب در حفظ بهداشت‌روانی شاگردان ضروری می‌داند.

1- کودکان و نوجوانان را دوست داشته باشد.

2- از نظر روانی سالم باشد.

3- از رابطه نظم و ترتیب و بهداشت روانی آگاه باشد.

4- به اصول رشد آگاه باشد.

5- کودکان مشکل‌دار را بشناسد و به مراجع مربوط معرفی نماید (شاملو، 1369).

اگر محیط مدرسه برای دانش‌آموز شواهدی که حاکی از شایستگی و لیافت وی در کار مدرسه باشد، طی چندین سال خصوصاً سالهای نخست تحصیل فراهم بیاورد و این تجارب موفقیت‌آمیز در چهار پنج سال بعد نیز تکرار شوند، به اعتقاد روان‌شناسان برایمدت نامحدودی در فرد نوعی مصونیت در برابر بیماریهای روانی ایجاد می‌شود. چنین فردی قادر خواهد بود تا بدون تحمل رنج و عذاب بر بحرانها و فشارهای شدید زندگی غلبه کند (سیف، 1364).

پ) نقش خود در سلامت روانی

مهم‌ترین عاملی که مسئولیت تأمین بهداشت روانی را به عهده دارد «خود انسان است. هر یک از عوامل فوق،‌‌‌ تنها مراحلی از عمر انسان را تحت کنترل گرفته و بعد از مدت معینی انسان را رها می‌کنند، در حالی‌که «خود» انسان پیوسته با انسان بوده و از او جدا نمی‌شود. زمانی می‌رسد که دیگران مسؤول خطای آدمی نیستند بلکه «خود» مسئول حسن و قبح اعمال خویش خواهد بود. این مسؤلیت نقش بسیار حساسی در کمال رشد و سلامت روانی دارد. (شاملو 1369).

اهداف بهداشت روانی

وظیفه و هدف اصلی بهداشت روانی تأمین سلامت فکرو روان افراد جامعه است به طور خلاصه بهداشت روانی دارای 4 هدف اصلی است. 1) خدماتی،‌ جهت تأمین سلامت فکر و روان افراد جامعه،‌ پیشگیری از ابتلا به بیماریهای روانی، بیماریابی، درمان سریع و پی‌گیری بیماران مبتلا به اختلالات عصبی روانی، کمک‌های مشورتی به افرادی که دچار مشکلات روانی، اجتماعی و خانوادگی شده‌اند، 2) آموزشی،‌ شامل آموزش بهداشت‌روانی به افرادی که با بیماران عصبی سروکار دارند و همچنین آموزش بهداشت روانی هنگانی در صورت مواجهه با استرس‌ها و مشکلات روانی،‌ آموزشی و مانند آ، 3) پژوهشی، تحقیق دربارة‌ علل، نحوه شروع‌، درمان و پیشگیری از بیماریهای روانی،‌ عقب‌ماندگی ذهنی، اعتیاد، انحرافات. و 4) طرح و برنامه‌های بهداشتی درباره ایجاد و گسترش مراکز جامعه روان‌پزشکی و هماهنگی بین برنامه‌های خدماتی،‌ آموزشی و پژوهشی (میلانی‌فرد، 1374).

ابعاد فعالیت‌های بهداشت روانی

برای رسیدن به اهداف سلامت روانی فعالیتهای در سه بعد صورت می‌گیرد:

1- پیشگیری: هدف کلیه فعالیتهایی است که از پیدایش یا افزایش مشکلات روحی و اختلالات روانی جلوگیری می‌کند.

2- درمان: به بهبود یافتن فرد کمک می‌کند تا به خانواده و زندگی عادی برگردد.

3- بازتوانی:‌ هدف آن است که به موازات درمان مشکلات روانی باید توانائی‌های از دست رفته به فرد بازگردانده شود تا بتواند به گونه‌ای مفید و سازنده برای زندگی خانوادگی و جامع باشد (ابراهیمی، 1374).

اصول بهداشت روانی

برخی از اصولی را که هر فرد باید رعایت کرده و به کار ببندد تا به حفظ سلامت روانی خود کمک کند و خود را از آسیب‌های روانی مصون بدارد. به طور مختصر در این قسمت آورده شده است.

1) احترام فرد به شخصیت خود و دیگران: فرد سالم احساس می‌کند که افراد اجتماعی او را می‌پسندند و او نیز به نظر موافق به آنها می‌نگرد و برای خود احترام قائل است.

2) شناختن محدودیتها در خود و افراد دیگر یکی از مهمترین اصول بهداشت روانی روبرو شدن مستقیم شخص با واقعیت زندگی است. برای رسیدن به این مقصود نه تنها لازم است که عوامل خارجی را شناسایی کرده و بپذیرد بلکه ضروری است تا شخصیت خود را آن‌طور که واقعاً هست قبول نماید.

3) دانستن این حقیقت که رفتار انسان معلول عواملی است: روان‌شناسان چون می‌دانند که رفتار انسان معلول علل خاصی است برای رفتارهایی که از او سر می‌زند شخص را سرزنش نمی کنند بنابراین از نظر آنها رفتار «خوب و بد» موجود نیست بلکه هر رفتاری عللی دارد و اگر رفتاری برای فرد و جامعه مضر باشد باید مانند برطرف کردن بیماری جسمی سعی در درمان آن نمود.

4) آشنایی به این که رفتار هر فرد تابع تمامیت وجود اوست: روان تابع تن است و هر فرد انسانی بر اثر ارتباط خصوصیات روانی و جسمانی موجود دست به عمل می‌زند.

5) شناسایی احتیاجات اولیه: بهداشت روانی مستلزم دانش و ارزش‌دادن به احتیاجات اولیه افراد بشر است بعضی از این احتیاجات جسمی و گروهی از آنان روانی هستند. شخصی که این اصول را فهمیده و بپذیرد مسلماً واقع‌بینانه با مشکلات زندگی مقابله می‌کند. و در نهایت اینکه شخص دیگران را آن‌طور که هستند قبول دارد و به جای ایده‌آلیسم در رابطه با آنها روش رئالیسم یا واقع‌بینانه را اتخاذ می‌کند. (شاملو، 1369).

عوامل سازندة ‌مقیاس سلامت عمومی

با توجه به پرسشنامه 28 سؤالی گلدبرگ (1972) که در این پژوهش مورد استفاده قرار گرفته است. عوامل سازنده سلامت عمومی شامل مؤلفه‌‌های فرعی نشانه‌های جسمانی،‌ اضطراب،‌ اختلال در کنش اجتماعی و افسردگی است. در این بخش عوامل شناخته شده سلامت عمومی مورد بررسی قرار می‌گیرد.

الف) نشانه‌های جسمانی

احتیاج اصلی بدن برقرار کردن تعادل داخلی است. احتیاج موجود را برای نگهداری و ادامه محیط طبیعی و ثابت درونی،‌ تعادل حیاتی می‌نامند. هنگامی که به دلایلی یکی از دستگاههای فیزیولوژیکی مختلل شود، یک احتیاج جسمانی به وجود می‌آید و اگر این احتیاج ارضاء نشود در وظایف و فعالیت موجود اختلال حاصل خواهد شد زیرا به هم خوردن تعادل جسمانی نوعی خطر برای موجود زنده محسوب می‌شود (شاملو، 1369).

آدمی مخلوق انگیزه‌ها، کششها،‌ احساسهای هشیار و همچنین استعدادها و امکانات فطری خویش است رفتارش هنگامی بهنجار است که موازنه یا تعادل میان این عوامل برقرار گردد. تن و روان چنان با هم ارتباط نزدیک دارند که هر دگرگونی در یکی موجب دگرگونی در دیگری می‌‌شود. از سویی، وقتی شخص گرفتار بیماری مزمنی است ممکن است چنان بر اعصاب و عوامل انگیزش او فشار منفی وارد گردد که رفتار و کردارش به وضعی نابهنجار درآید و نشانه‌های بیماری روانی در فرد نمایان شود (پارسا،‌ 1374).

ب) اضطراب

اضطراب یکی از واکنشهای استرس است و عبارت است از ترس و تشویق در غیاب خطر واقعی و مخصوص، ترس معمولاً مربوط است به خطری که به روشنی قابل ادارک است ولی منبع تهدید‌آمیزی که اضطراب را برمی‌انگیرد آشکار قابل ادراک نیست (آزاد، 1375).

اضطراب از نظر کلی عبارت است از تشخیص این نکته که رویدادهایی که انسان با آنها روبرو است خارج از دامنه شمول نظام استنباطی او قرار دارد. وقتی که فرد کمتر خود بر رویدادها را از دست داده باشد و وقتی که در چارچوب استنباطهای خود گرفتار باشد دچار اضطراب می‌شود (جوادی وکدیور، 1377).

شخص مضطرب تنش و ترس شدید و مداوم دارد او دچار احساس مستمر و اضطرابی نامشخص است که خود نیز از علت و منبع آن خبر ندارد، دوران کودکی بیماران مبتلا، نشانگر دو علت یکی توقع بی‌اندازه اولیاء و دیگری شک و تردید کودک در انتخاب رفتاری که منجر به تشویق شود و نه تنبیه. شخص آستانه تحمل مشکلاتش پایین است احساس عدم اعتماد به نفس دارد،‌ و حتی در مسائل بسیار کوچک نیز از قوه و کارایی خود مطمئن نیست، شخص مضطرب همیشه در شک و تردید به سر می‌برد و نمی‌تواند در هیچ موردی به سرعت تصمیم بگیرد،‌ زیرا از اشتباه کردن می ترسد. هر تردیدی که انسان نسبت به نفس خود احساس کند و هر چیزی را برای سودمندی و کنترل ذهن خود خطرناک بداند یک منشاء بالقوه برای اضطراب محسوب می‌شود. (شاملو 1369).

پ) کنش اجتماعی

سازگاری به آن گونه ویژگی شخصیتی اشاره می‌کند که به فرد امکان می‌ دهد تا خود را با شرایط گوناگون اجتماعی وفق دهد. رفتار بهنجار و نابهنجار،‌ سازگار و ناسازگار از جمله مقولات مبحث سازگاری است بنابراین سازگاری عبارت از آن الگوی رفتاری است که شخص را قادر می‌سازد تا خود را با شرایط اجتماعی وفق دهد. البته الگوی رفتار بهنجار و ناهنجار از جامعه‌ای به جامعه دیگر فرق می‌کند و لذا آزمونهای سازگاری باید این تفاوت‌های فرهنگی و اجتماعی را در نظر داشته باشند. (سیف،‌ 1371).

سازگاری از نظر علوم رفتاری عبارتست از:

1) عمل برقراری رابطه روان شناختی رضایت بخش میان خود و محیط.

2) عمل پرش رفتار و کردار مناسب و موافق محیطی و تغییرات محیطی.

3) سازگاری موجود زنده با تغییرات درونی و بیرونی (شعاری نژاد، 1364).

4) سازگاری اجتماعی بر این ضرورت متکی است که نیازها و خواسته‌های فرد با منافع و خواسته‌های گروهی که در آن زندگی می‌کنند هماهنگ و متعادل شود و تا حد امکان از برخورد و اصطکاک مستقیم و شدید با منافع و ضوابط گروهی جلوگیری به عمل آید. فردی دارای سازگاری اجتماعی است که خصوصیات زیر را داشته باشد.

- علاقه و واکنش نسبت به مردم و خانواده.

- تماس چشمی و یا پیامهایی که از حالت چهره درک می‌شود.

- توانایی نوازش کردن و در آغوش گرفتن.

- توانایی همکاری دربازی و دوستی.

- توانایی در تشکیل رابطه نزدیک با فردی دیگر بخصوص با شریک زندگی.

- استفاده موفق از رفتارهای تعاملی در اجتماع.

- دیگران را به منظور ارضای امیال خود استثمار نمی‌کند و به آنها نیز وابسته نمی‌شود. (اسلامی نسبت، 132).

ت) افسردگی

افسردگی حالت روانی ناخوشی که با دلزدگی، پاس و خستگی‌پذیری مشخص می‌شود و غالباً با یک اضطراب کم و بیش شدید همره است (منصور و دادستان، 1365). از دیدگاه‌روان پزشکی عبارت است از کاهی نیروها و فعالیتهای جسمانی و روانی بر اثر ناراحتی و اندوه‌ای دیدگاه روان‌شناسی حالت غم‌انگیر و اندوهگینی است که با احساساتی حاکی از تهدید، گناه، خصومت، ناامیدی، اندوه، ناکامی و نیز رکود و کنشهای کودک همراه است (شفیع آبادی، 1377).

به عقیده یک افسردگی اختلالی است که تغییراتی در 5 حوزه رفتاری را شامل می‌شود.

1) عواطف منفی: شامل غم، ناشادی، احساس گناه،‌ حساسیت، بی‌حوصلگی شدید و احساسات منفی دیگر.

2) انگیزش منفی: شامل فقدان یا از دست دادن علاقه به فعالیتهایی که فرد معمولاً آنها را ترجیح می‌دهد و وجود افکار خودکشی.

3) شناختهای منفی: شامل تصور از خود منفی، بدبینی و نظری تیره نسبت به خود،‌ دنیا و آینده.

4) تغییرات رفتاری: شامل کاهش میزان انجام کارها و فعالیتهای رفتارعادی فرد.

5) تغییرات حیاتی: شامل بی‌خوابی، کاهش اشتها، از دستن دادن علاقه به فعالیتهای جنیس (مهریار، 1373).


بررسی شیوه های فرزندپروری و سلامت روان

اگر به تاثیر خانواده در شکل گیری شیوه های فرزند پروری نظری بیاندازیم متوجه می شویم که بچه ها از طریق روابط تاثیر گذاری و تاثیر پذیری می شوند و در واقع این کانون گرم خانواده است که انسانها و افراد را می سازد و این ساختن ها در کودکی بیشتر است و در دوران حساس زندگی خود زیر سلطه پدر و مادر است (هیلگارد ، 1369)1
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 75 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 115
بررسی شیوه های فرزندپروری و سلامت روان

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

چکیده :

این پژوهش به بررسی شیوه های فرزندپروری و سلامت روان می پردازد که

- آیا بین شیوه های دیکتاتوری از سبک فرزندپروری و سلامت روانی رابطه ی معنی داری وجود دارد؟

- آیا بین شیوه های سهل انگاری از سبک های فرزندپروری و سلامت روانی رابطه معنی داری وجود دارد؟

- آیا بین شیوه های دموکراتیک از سبک های فرزندپرری و سلامت روانی رابطه معنی داری وجود دارد؟

و فرضیه های مربوط به آن عبارتند از :

- بین سبک دیکتاتوری و سلامت روانی رابطه معنی دار وجود دارد.

- بین سبک سهل انگاری و سلامت روانی ابطه ی معنی دار وجود دارد.

- بین سبک دموکراتیک و سلامت روانی رابطه ی معنی دار وجود دارد.

همچنین از تست های شیوه های فرزندپروری دیانابامرنید و تست سلامت روانی GHQ28 بر روی 70 نفر از دانش آموزان فرهنگسرای خانواده جمع آوری گردید با توجه به فرضیه های فوق و نتایج با استفاده از آمار توصیفی T استودنت نتایج زیر بدست آمده .

- بین سبک دیکتاتوری و سلامت روانی رابطه ی معنی داری وجود نداشت و فرضیه صفر قبول شد.

- بین 2 سبک دیگر یعنی سبک های سهل انگار و سبک دموکراتیک رابطه ی معنی داری وجود دارد و فرض صفر رد می شود.

فهرست مطالب

- فصل اول

مقدمه

بیان مسئله

اهداف پژوهش

اهمیت پژوهش

سوال و فرضیه پژوهشی

تعاریف نظری و عملیاتی شیوه های فرزندپروری

تعاریف نظری و عملیاتی سلامت روانی

فصل دوم : ادبیات و پیشینه ی تحقیق

الف. نظریه های شیوه های فرزندپروری

- نظریه ی گوردن

- نظریه ی درایکورز

- نظریه ی زیگمن

- نظریه ی وینترباتوم

ب. تحقیقات صورت گرفته در داخل و خارج از کشور

- تحقیقات در داخل کشور

- تحقیقات انجام شده در خارج از کشور

ج . انواع خانواده ها

1- اهمیت خانواده

- خانواده به عنوان سیستم

- خانواده به عنوان معلم و الگو

- خانواده به عنوان کانون محبت و امنیت

2- انسان محصول تربیت

3- تربیت و نقش آن در خانواده

- نقش پدر و اهمیت حضور او در خانواده

- نقش مادر و اهمیت حضور او در خانواده

4- عوامل موثر بر روابط والد و فرزندی

5- نقش خانواده و تاثیر آن بر شخصیت کودک

6- رابطه ی والد و فرزندی و نقش ان در بهداشت روانی خانواده

د. خانواده و سلامت روانی فرزندان

1- مفاهیم و تعاریف اساسی

2- موضوعات مهم در تربیت فرزندان

3- مفاهیم و تعاریف سلامت روانی

ه. راهبرده های ایجاد بهداشت روانی در خانواده

ی. سلامت روانی

1- الگوی وینتر باتوم

2- سلامت روانی در مکاتب مختلف

3- نقش خانواده بر سلامت روانی

4- نقش فرزندان برسلامت روانی

5- عوامل موثر بر سلامت روان

6- نظام اجتماعی و اقتصادی روان

- نظام اجتماعی و اقتصادی والدین

- نقش اقتصاد در خانواده

- وضعیت اجتماعی اقتصادی والدین

- معنویت در خانواده امروز


1- مقدمه

اگر به تاثیر خانواده در شکل گیری شیوه های فرزند پروری نظری بیاندازیم متوجه می شویم که بچه ها از طریق روابط تاثیر گذاری و تاثیر پذیری می شوند و در واقع این کانون گرم خانواده است که انسانها و افراد را می سازد و این ساختن ها در کودکی بیشتر است و در دوران حساس زندگی خود زیر سلطه پدر و مادر است (هیلگارد ، 1369)[1].

در سده های اول میلادی شیوه های فرزند پروری تا حدودی تند و خشن بود و بیشتر به والدین توصیه می شد به جای لوس کردن کودک و در آغوش کشیدن کودک با او به جدیت رفتار کنند این روش خشن تا حدودی زیر نفوذ مکتب رفتار گرای بود و هدف این مکتب ایجاد عادت (خوب) و خاموش کردن عادت (بد) بود این دیدگاه را عینی ، کنترل کننده و غیر عاطفی می دانستند نقل قولی است از واتسون بنیان گذار مکتب رفتارگرایی که می گوید : با بچه ها طوری رفتار کنید که گویی یک بزرگسال است کم سن و سال با او به شیوه های عینی و با استواری ملاطفت آمیز رفتار کنید هرگز او را به آغوش نکشید و روی زانوی خود ننشانید (واتسون ، 1928 به نقل از رئیس دانا 1370).[2]

در دهه 1940 این روند به سمت جمعیت سهل گیر و انعطاف پذیر بیشتری پیدا و به طور کل دگرگون گردید از جمله طرفداران این دیدگاه می توان به بنیامین اسپاک اشاره نمود او به والدین توصیه می نمود از شم طبیعی خود پیروی کنند و از برنامه های انعطاف پذیری که هم با نیازهای خود آنها هم با نیازهای کودک سازگاری داشته استفاده نمایند (هیلگارد و همکاران ، 1983، ترجمه براهنی و همکاران 1373) و به نظر من والدین عصر جدید زیاد این شیوه را مناسب نمی دانند و حال آنکه مهم ترین کانون رشد و تربیت کودک خانواده است پس چه باید کرد؟قدری تامل برانگیز است.طفل با امکانات بالقوه ارثی پا به محیط خانواده می گذارد و بعد این محیط است که با قدرتهای رفتاری از بدو تولد و حتی قبل از آن او را احاطه کرده و فرایند اجتماعی شدن به برکت تعامل با تک تک اعضای خانواده می باشد و از طرف دیگر والدین باید با ایجاد روابط عاطفی سالم و سازنده ابراز محبت و پذیرش کودک و با تعیین ملاک های با ثبات از رفتارهای مطلوب بهترین و موثرترین شیوه های اجتماعی شدن و بنای یک تربیت صحیح را فراهم کنند (مامن و همکاران مترجم یاسایی 1375).[3]

یکی از عوامل اساسی در تربیت فرزندان ، ایجاد سلامت روانی در آنهاست.اگر زمینه سلامت روانی را در خانواده ایجاد کنید ، دارای فرزندانی با شخصیت ، متعادل ، سازگار ، با عاطفه ، اجتماعی ، با اعتماد به نفس ، مسئولیت پذیر ، منطقی ، عادل و... خواهید داشت.به بیان دیگر اگر فرزندانی با سلامت فکر قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران می خواهید که قادر با تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی یا عادلانه مناسب شوند و سه فضای اساسی زندگی ، عشق ، کار و تفریح در آنها به وجود آید باید والدین زمینه بهداشت روانی را در خانواده مهیا کنند.و سلامت روانی به سالم و متعادل بار آوردن شخصیت فرزندان از طریق فراهم آوردن محیط مناسب برای تامین نیازها و شکوفایی استعدادها مربوط می شود (میرکمالی ، 1378).


بیان مسئله

والدین اولین کسانی هستند که زیر بنای شخصیت سالم یک نوجوان را گذراند دوره نوجوانی همواره نمی توان دوره خاص باشد نوجوان خام است بسیار از مشکلات آنان را به بی تجربه نسبت می دهند اگر چه ممکن است نوجوان مهارتی کسب نکرده باشد ولی این بدان معنی که نتوانسته کاری انجام دهد و در بعضی خانواده ها در بین والدین و نوجوانان درگیری وجود دارد همین امر موجب مشکلات چندی در دوران بلوغ یعنی همین نوجوانی می گردد مثال (درون گرایی و گوشه گیری) می شود در خانواده هایی که هر دو والد تندخو و مستبد هستند نه پسر و به دختر الگو مناسب برای برای رفتار مناسبی را فرا بگیرد این خانواده ها زیر بنای مشکلات نوجوان را خود می گذارند چه بسا باعث مشکلات بعدی آنان می شوند.همچنین خانواده هایی هستند که والدین ایده آل دارند و هر دو با احترام و توام با تفاهم و صمیمیت موجب رشد عقلانی عاطفی در همه زمینه ها را فراهم می آورند (احدی و بنی جمالی 1374 شعاری نژاد 1349 به نقل از شمس نجفی 1385).

- آیا بین شیوه های فرزند پروری و سلامت روانی رابطه معنی داری وجود دارد؟

اهداف پژوهشی

پدر و مادرها برای به دست آوردن ابتکار عمل و انجام وظیفه تربیتی فرزندان الزاماً باید اطلاعات خود را هر روز غنی تر کنند تا بتوانند بر کودکان خود موثر واقع شوند والدین باید بدانند که کودکان در هر شرایطی توانایی انجام دادن چه کارهایی را دارد و متناسب با توانایی های آنان از آنها انتظار داشته باشند نوجوان به خاطر پشت سر نهادن دوران کودکی با تغییراتی در بدن خویش مواجه می گردد حال آنکه این تغییرات در روان و برخورد او در جامعه گسترش می یابد اینکه کیست و در کجا قرار دارد و چه نقشی باید داشته باشد اگر او بتواند این تغییرات را یکپارچه کند خویشتن پنداری پیدا خواهد کرد اما اگر نتواند خود را بشناسد که البته این مقوله به کمک والدین میسر می شود با سردرگمی بر هم خوردن سلامت روانی او رو به رو خواهد شد و پیامد آن تزلزل در اعمال و رفتار کودک و نوجوان خواهد بود بزرگ کردن فرزندان یکی از دشوارترین مسئولیت هاست که بزرگسالان در زندگی خود بر عهده دارند با وجود این غالب مردم برای پدر و مادر شدن آمادگی ندارند بعضی از مردم دچار مشکلات عاطفی یا فشارهایی در زندگی که مانع از آن می شود که والدین خوبی باشند (برگس و کانجر 1987).

به طور کلی هر ویژگی رفتاری و عاطفی می تواند بر روی سلامت روانی نوجوان ما اثر گذار باشد.این تحقیق درصدد است.

ارتباط بین شیوه های فرزند پروری و سلامت روان را بررسی کند:

1- آیا بین سبک دیکتاتوری و سلامت روانی رابطه ی معنی وجود دارد ؟

2- آیا بین سبک سهل انکاری و سلامت روان رابطه معنی داری وجود دارد؟

3- آیا بین سبک دموکراتیک و سلامت روان رابطه معنی داری وجود دارد؟

اهمیت و ضرورت پژوهش

رفتار والدین و مربیان بطور کلی بزرگترها با نوجوانان و کودکان خود از اهمیت خاصی برخوردار است و آنها هستند که با کنش های بهنجار و نابهنجار خویش گاهی سرنوشت نوجوان را تغییر می دهند و او را به بیراهه می کشاند یا راه درست زندگی را به او نشان می دهند دانستن این موضوع که فرزندان ما در سنین نوجوانی دستخوش چنین تغییراتی می شوند و او باید خود را با تمام این تغییرات هماهنگ کند و به جای ایجاد نگرانی در نوجوان احساس امید را در او پرورش دهیم.پدر و مادر آگاه و فهمیده محیطی سرشار از محبت و تفاهم را به وجود می آورند و به فرزندان خود فرصت می دهند مشکلات و مسائل دوران نوجوانی را به آسانی در محیط خانواده حل نمایند.

والدین در این میان با مهر و محبت این حمایت و امنیت را درنوجوان ایجاد کرده و منجر به ارتقای سلامت روانی کودک و نوجون خود می گردد.با توجه به این مهم در این پژوهش برانیم که بررسی نماییم کدامین روش رابطه مثبت بیشتری با سلامت روانی نوجوان ما دارد علی رغم این که تحقیق در مورد رابطه بین سلامت روان و شیوه های فرزند پروری نشانگر یک رابطه علت و معلولی نیست با این حال تحقیق زمینه را برای تحقیقات علی آینده فراهم کند.

سوال

1- آیا بین شیوه های فرزند پروری والدین سخت گیر (مستبدانه) با سلامت روانی فرزندان رابطه ی معنی داری وجود دارد؟

2- آیا بین شیوه های فرزند پروری والدین سهل گیر با سلامت روانی فرزندان رابطه ی معنی داری وجود دارد؟

3- آیا بین شیوه های فرزند پروری والدین قاطع و منطقی (دموکراتیک) رابطه معنی داری وجود دارد؟

فرضیه

1- بین شیوه های فرزند پروری والدین سخت گیر (مستبدانه) با سلامت روانی فرزندان رابطه معنی داری وجود دارد.

2- بین شیوه های فرزند پروری والدین سهل گیر با سلامت روانی فرزندان رابطه ی معنی داری وجود دارد.

3- بین شیوه های فرزند پروری والدین قاطع و منطقی (دموکراتیک) رابطه معنی داری وجود دارد.

تعاریف نظری شیوه های فرزند پروری

شیوه های فرزند پروری به روش هایی که والدین برای فرزندان خود اعمال می کنند که در شکل گیری و رشد آنان در دوران کودکی و نوجوانی و پس از آن اثر گذار می باشد این سبک های تربیتی خود شامل : سبک های مستبدانه ، سهل گیرانه ، پذیرنده.

شیوه های مستبدانه : والدین قوانین خود را به صورت انعطاف ناپذیری به فرزندان تحمیل می کنند از نظر تربیتی خشن و تنبیه گرند کودک خود را تنبیه می کنند.محبت آن ها نسبت به کودکان در سطح پایین است آنها عقاید و امیال کودکان را در نظر نمی گیرند و اغلب دارای فرزندان گوشه گیر خجالتی و بی اعتمادی هستند.(ماسن و همکاران ، 1973)[4].

شیوه های سهل گیرانه : والدین در آموزش رفتارهای اجتماعی سهل انگار هستند.نظم و ترتیب کمی در این خانواده ها حاکم و اعضای خانواده نسبت به قوانین و آداب و رسوم اجتماعی بسیار کم اهمیت هستند.

فرزندان در چنین خانواده هایی دارای استقلال فکری و عملی هستند و این باعث بی بند و باری کودکان آنان شده و در فرزندان رشد یافته این قبیل خانواده ها در مقابل بزرگسالان مقاوم و لجوج و دارای روحیه اعتماد به نفس پایینی هستند زود خشمگین و زود خوشحال می گردند (همان منبع).

شیوه های پذیرنده : والدین که فرزندان خود را تحت هر شرایطی با توجه به ویژگی هایی که هریک ممکن است دارا باشند پذیرا بوده و نسبت به رفتارهای بد آنها به صورت کاملاً منطقی و عاقلانه و در این حال با محبت رفتار می کنند.آنها دارای فرزندانی باهوش و با اعتماد به نفسی خواهند بود.

تعریف عملیاتی شیوه های فرزند پروری

عبارت است از سبکی که با توجه به پرسشنامه حاصل سبک فرزند پروری دیانا بامریند 3 سبک مستبدانه ، سهل گیرانه ، پذیرنده (دموکراتیک) را بررسی می کند.

تعریف نظری سلامت روانی

در اساسنامه سازمان جهانی بهداشت آمده (سلامت روانی عبارت است از رفاه کامل جسمی ، روانی ، اجتماعی و نه فقط نبود بیماری یا ناتوانی) (به نقل از کاپلان سادوک 1370 ج 1 ص 293).[5]

این سه بعد سلامتی لازم و ملزم یکدیگرند و هیچ دلیلی موجه و توجیه علمی و اخلاقی اجتماعی وجود ندارد که یکی از ابعاد را نادیده گرفته باشد چرا که بهداشت روانی بخشی جدایی ناپذیر از بهداشت عمومی است که فرد را از عناصر شناختی عاطفی و همچنین از توانایی خود در ایجاد رابطه با دیگران آگاه می سازد انسان با داشتن تعادل روانی بهتر می تواند فشار زندگی فائق آید کارهای روزانه را پر بارتر و سودمند تر گرداند فرد مفیدی برای جامعه باشد (به نقل از سازمان جهانی بهداشت ، 2001 ، مترجم شاه محمدی 1380).

تعریف عملیاتی

سلامت روانی به نمره اشاره دارد که فرد در پرسشنامه سلامت روانی GHQ28 حاوی 28 سوال است که گزینه به دست آمده به عنوان سلامت روانی در نظر گرفته می شود.



الف- خانواده و نقش های آن

- اهمیت خانواده

خانواده اولین بذر تکوین و رشد فردی و بنای شخصیت را در انسان فراهم می سازد کودک در خانواده به عنوان فیلتری برای عقاید و ارزش های اخلاقی را کسب می کند ، روابط اجتماعی با دیگران را می آموزد واصول و قواعد اخلاقی را یاد می گیرد خانواده به عنوان فیلتری برای عقاید ، ارزش ها و نگرش های مربوط به فرهنگ یک جامعه محسوب می گردد و آنها را به یک شیوه های بسیار اختصاصی و انتخابی به کودک ارائه می دهد بی تردید باید گفت که شخصیت ، نگرش ها ، طبقه اجتماعی ، اقتصادی و مذهبی خصوصیات و وابستگی های نسبی خانوادگی تحصیل و جنس والدین خانواده به نحو ارائه ارزش ها و میزان هایا اخلاقی به فرزندان تاثیر خواهد گذاشت (کرمی نوریو مرادی ، 1372).

خانواده در تربیت فرزندان وظایف و نقش های متعددی را بر عهده دارد که اهم آنها عبارتند از :

1- خانواده به عنوان سیستم ، 2- خانواده به عنوان معلم الگو ، 3- خانواده به عنوان کانون محبت و امنیت.


تاثیر هوش هیجانی بر سلامت روانی و موفقیت تحصیلی از دبیرستان به دانشگاه

انتقال از دبیرستان به دانشگاه برای بسیاری از دانشجویان موقعیتی استرسزاست نمونه هایی از این استراسزاها عبارتند از تغییر در ساختار، روابط با والدین و خانواده مخصوصا جدایی آنها، برقراری روابط جدید، یادگیری عادتهای درس برای محیط تحصیلی جدید، پذیرش و تمرین استقلال بعنوان یک بزرگسال آمادگیها و توانمندیهای فرد برای مقابله با این عوامل استرسزا همواره مورد
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
فرمت فایل doc
حجم فایل 124 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 217
تاثیر هوش هیجانی بر سلامت روانی و موفقیت تحصیلی از دبیرستان به دانشگاه

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فصل اول

مقدمه :‌

انتقال از دبیرستان به دانشگاه برای بسیاری از دانشجویان موقعیتی استرسزاست. نمونه هایی از این استراسزاها عبارتند از: تغییر در ساختار، روابط با والدین و خانواده مخصوصا جدایی آنها، برقراری روابط جدید، یادگیری عادتهای درس برای محیط تحصیلی جدید، پذیرش و تمرین استقلال بعنوان یک بزرگسال. آمادگیها و توانمندیهای فرد برای مقابله با این عوامل استرسزا همواره مورد توجه پژوهشگران، متخصصان بهداشت و سلامت روانی، روانشناسان بالینی و متولیان امور آموزش و تربیتی بوده است. (استیو ارت[1] و هلی[2] ، 1985).

توانمندیها و شایستگی های اجتماعی و هیجانی از عوامل تعیین کننده و تاثیرگذار بر سلامت روانی و موفقیت تحصیلی محسوب می شود (آستین[3]، سالکومنک[4]، الگن[5] (2005)، پارکر[6]، ساموفلد[7] و هوگان[8] (2004). شایستگی هایی که می توانند پیامدهای نامطلوب عوامل استرسزا را کاهش دهند و تاثیرگذار بر سلامت روانی[9] و موفقیت تحصیلی[10] محسوب می شود.

خاستگاه نظری هوش هیجانی است که بوسیله سالوی[11] و مییر[12] پیشنهاد شد. هوش هیجانی بعنوان یک توانایی عبارتست از ظرفیت ادراک و ابراز و شناخت و کاربرد و اداره هیجانات در خود و دیگران (سالوی ویسر 1997).

بیان مسئله:

پژوهشهای انجام شده در زمینه رابطه هوش هیجانی با مؤلفه سلامت روانی نشان داده اند که این سازه با سلامت روان شناسایی محتوای هیجانها و توان همدلی با دیگران (می یرو سالوی، 1990، 1993، 1997) سازش اجتماعی و هیجانی (سالوی و کاراسو[13] (2002) و بهزیستی هیجانی (سلامت هیجانی) (می یرو کهر[14]، 1996) رضایت از زندگی (پالمر[15] و دونالدسون[16] و استاف[17]، 2002) همبستگی مثبت و عدم سلامت روانی (اسلاسکی[18] و کاراتریت[19]، 2002)، افسردگی (دادا[20] و هارت، 2000 وشاته و همکارانش 1998) و مصرف سیگار و الکل همبستگی منفی دارد.

رابطه هوش هیجانی و شایستگی های هیجانی و اجتماعی با هوش هیجان را ضعیف گزارش کرده اند، ونگ[21] و دی[22] ، ماکسول[23] ، می یر (1995) از همبستگی متوسط بین متغیرهای فوق الذکر سخن گفته اند و یافته های فین[24] و روک[25] (1997) و پارکر[26]، کرک[27] و همکاران (2004) بیانگر وجود همبستگی های قوی بین این متغیرهاست.

اهداف پژوهش

هدف پژوهش بررسی تاثیرگذاری سازه هوش هیجانی[28] بر مولفه های سلامت روانی[29] و موفقیت تحصیلی در مرحله حساس انتقال از دبیرستان به دانشگاه می باشد.

اهمیت و ضرورت تحقیق

ضرورت تحقیق این است که آیا هوش هیجانی می تواند بر سلامت روان و موفقیت تحصیلی از دوره ای به دوره دیگر موثر باشد. نه تحصیلات، نه تجربه، نه معلومات، نه هوش هیجانی هیچ یک نمی توانند تعیین کنند که چرا یک فرد موفق می شود اما فرد دیگری موفق نمی شود. حتما ویژگیهای دیگری وجود دارد که ظاهرا جامعه برای آن هیچ توصیفی ندارد.

ما نمونه هایی از این پدیده را هر روز در محیط کار، خانه، مدرسه و محله می بینیم. ما مردم باهوش و تحصیلکرده را می بینیم که موفق نیستند در حالی که عده کمی بدون مهارت و ویژگی بارز کاملا موفق هستند. امروزه پاسخ این سوال تقریبا به مفهوم هوش هیجانی بر می گردد. با اینکه شناسایی و اندازه گیری هوش هیجانی دشوار است بسادگی از طریق آزمون می توانیم هوش هیجانی خود و دیگران را اندازه بگیریم. هوش هیجانی برخلاف هوش شناختی قابل افزایش است.

فرضیه پژوهش

فرضیه ای که در واقع نشاندهنده انتظارات پژوهشگر در زمینه روابط بین متغیرهای پژوهشی است فرضیه پژوهش است.

1- بین هوش هیجانی و سلامت روان و موفقیت تحصیلی رابطه و همبستگی مثبت وجود دارد.

2- هوش هیجانی مردان بیشتر از هوش هیجانی زنان است.

3- سلامت روان مردان بیشتر از سلامت روان زنان است.

تعاریف و اصطلاحات

  • · تعریف نظری

هوش هیجانی: ظرفیت، ادراک، ابراز، شناخت، کاربرد و اداره هیجانها در خود و دیگران می باشد.

بهداشت روانی: قابلیت برقراری و ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی و حل مسئله حل تضادها و تمایلات شخصی بطور منطقی و عادلانه و مناسب (میلانی فر[30]، 1373).

  • تعریف عملیاتی

هوش هیجانی: منظور از هوش هیجانی در این تحقیق آزمودن هوش هیجانی می باشد و گرفتن نمره 70 به بالا ملاک عمل می باشد.

بهداشت روانی:‌منظور از بهداشت روانی نمره کمتر از 6 در هر آزمون و زیر 22 در مجموع می باشد.

فصل دوم

مقدمه

سالها تصور می شد که هوش افراد (IQ)[31] موفقیت آنها را در زندگی تعیین می کند. مدارس برای ثبت نام دانش آموزان در برنامه های مختلف و همچنین شرکت ها و کارفرمایان برای انتخاب افراد، از آزمون IQ‌ استفاده می کردند. ولی در ده سال اخیر محققان دریافته اند که IQ تنها شاخص موفقیت افراد نیست. اکنون توجه به سمت هوش هیجانی [32](EQ) بعنوان شاخص دیگر موفقیت افراد محسوب می شود هوش هیجانی نوع دیگر باهوش بودن است و شامل درک احساسات خود برای تصمیم گیری مناسب در زندگی است. EQ تنها توانایی کنترل حالتهای اضطرابی و کنترل واکنشهاست. این به معنی پرانگیزه و امیدواربودن بکار و رسیدن به اهداف است. بطور کلی EQ یک مهارت اجتماعی است و شامل همکاری با سایر مردم، کاربرد احساسات در روابط و توانایی رهبری سایر افراد می باشد.

باتوجه به اهمیت هوش هیجانی در زندگی، لزوم دسترسی به ابزار سنجش مناسبی در این زمینه وجود دارد که متناسب با فرهنگ و جامعه ایرانی قابل کاربرد می باشد. (گنجی[33]، 1384)

روش تحقیق

روش تحقیق استفاده شده در این تحقیق علّی- مقایسه ای[34] می باشد. چون ما در این تحقیق می خواهیم پی ببریم که آیا هوش هیجانی بر سلامت روان و موفقیت تحصیلی می توانند تاثیر داشته باشد یا نه؟ در بیشتر اوقات به منظور آزمودن فرضیه درباره روابط علت و معلولی از روش تحقیق علّی و مقایسه ای به جای روش تحقیق آزمایشی استفاده می شود. (دلاور[35]، 1367)

متغیرهای تحقیق

متغیر[36]: عبارت است از یک خصیصه (ویژگی توانایی) فرد یا شی که مقدار آن از فردی به فرد دیگر و یا از شیءای به شیء دیگر تغییر پیدا می کند و انواع متغیرهای استفاده شده در این تحقیق عبارتند از: متغیر مستقل[37]، متغیر وابسته[38]، متغیر کنترل[39] . (دلاور، 1367)

متغیر مستقل: به متغیر مستقل ، متغیر پیش بین نیز گفته می شود که از طریق آن متغیر وابسته تبیین یا پیش بینی میشود.

متغیر وابسته: به متغیر وابسته ، متغیر ملاک نیز گفته می شود. به وجه یا جنبه ای از رفتار یک ارگانیسم که تحریک شده است، گفته می شود.بعبارت دیگر متغیری که مشاهده و اندازه گیری می شود تا تاثیر متغیر مستقل بر آن معلوم و مشخص گردد. (دلاور، 1376).

متغیر کنترل: که عبارتست از متغیری که در یک مطالعه تحقیقی از طریق مشاهده فقط یکی از سطوح آن، ثابت نگه داشته می شود. از متغیرهای کنترل به منظور خنثی کردن تاثیر متغیرها که ممکن است بر رفتار مشاهده شده موثر باشند، استفاده می شود. در این تحقیق سن و جنس افراد متغیر کنترل می باشد.

جامعه آماری

کلیه دانشجویان دانشگاه آزاد اسلامی گرمسار که در این دانشگاه مشغول به تحصیل می باشند، تشکیل می دهند.

نمونه آماری

50 نفر از دانشجویان رشته حسابداری ترم اول دانشگاه گرمسار که میانگین سنی آنها 19 سال می باشد (30 دختر و 20 پسر) و در سال تحصیلی 85-84 مشغول به تحصیل می باشند.

روش نمونه گیری

عبارتست از روش خوشه ای یک مرحله ای که از بین سی رشته این دانشگاه، رشته حسابداری و از بین دانشجویان ترم اول این رشته تعداد 50 نفر که 30 دختر و 20 پسر بودند را انتخاب نمودیم.

روش اجرا

وقتی از بین 30 رشته موجود در این دانشگاه، رشته حسابداری و از بین کل دانشجویان، 50 دانشجویان ترم اول رشته حسابداری با توجه به روش خوشه ای یک مرحله ای انتخاب نمودیم، پس از توضیح و تشریح اهداف این پژوهش و جلب مشارکت و همکاری از آزمودنیها خواستیم که دو مقیاس و پرسشنامه (هوش هیجانی) و (سلامت روان) را جواب دهند. به منظور ترغیب بیشتر آزمودنیها به آنها این اطمینان را دادیم که نتایج هرچه که باشد تاثیری درتحصیل آنها در دانشگاه نخواهد داشت. هم برای همکاری جدی و صادقانه و هم برای حفظ امکان تماس به منظور دقت بیشتر در این پژوهش خواستیم که کارنامه های دو نیم سال اول و دوم تحصیلی خود را در اختیار ما قراردهند که این کار با دادن کارنامه های آزمودنیها و اسم و یا شماره تلفن آزمودنی امکانپذیر شد و به آنها اطمینان داده شد که آنها را از نتایج تستهای خود باخبر کنیم. بدین ترتیب 50 نفر آزمودنی ما حاضر به همکاری شدند و در آزمونها شرکت نمودند تا موفقیت تحصیلشان را مشخص نماییم. میانگین سنی این افراد 19 سال می باشند.

روش و ابزار جمع آوری اطلاعات

آزمون یا تست: آزمون GHQ‌ شامل 28 سوال می باشد و چهار سطح و نمرات باید کمتر 22 باشد.

آزمون EQ شامل 28 سوال می باشد که چهار مهارت خودآگاهی، خود مدیریتی، آگاهی اجتماعی و مدیریت رابطه و در کل هوش هیجانی را می سنجند.

پرسشنامه

(هوش هیجانی): اعتبار یعنی دقت، پایایی و ثبات در اندازه گیری که اگر آزمون را با فواصل زمانی،‌چند بار در یک گروه معین به اجرا بگذاریم. نتایج اجراهای متعدد نزدیک به هم می باشد. بین اجراهای مختلف همبستگی مثبت معنی دار وجود دارد. روایی یعنی ازمون باید چیزی را ارزیابی کند که برای ارزیابی آن ساخته شده است. تعیین اعتبار آزمونها کار دشواری نیست زیرا به آسانی می توان آنها را در یک گروه معین دو یا چند بار به اجرا گذاشت اما تعیین روایی آزمونها کار دشواری است برای تعیین اعتبار این آزمون دانشجویان دوره های کارشناسی و کارشناسی ارشد دانشگاه آزاد اسلامی واحد رودهن و ساوه مورد آزمایش قرارگرفته‌اند.

ضریب اعتبار بدست آمده بین نمرات دو نوبت اجرا و برای چهار مهارت تشکیل دهنده هوش هیجانی و جمع کل نمرات (هوی هیجانی) به شرح زیر است:

خودآگاهی

خودمدیریتی

آگاهی‌اجتماعی

مدیریت رابطه

هوش هیجانی

73/0

87/0

78/0

76/0

90/0

همه ضرایب در سطح 99/0 معنی دار و تعداد آزمودنیها در این محاسبه 36 نفر بوده است. بعلاوه آن در گروه 284 نفری و دیگری (145 پسر و 139 دختر) فقط یکبار اجرا شده و ضریب اعتبار آن را با استفاده از آلفای کرونباخ برای گروههای پسران و دختران و کل گروه 88/0 بدست آمده است و همه سوالات همبستگی معنی داری دارند. حذف هیچ یک از سوالات موجب افزایش اعتبار کل آزمون نمی شود و همه ضرایب بدست آمده در سطح 99/0 معنی دار است.

(سلامت روانی) روایی صوری پرسشنامه مذکور مورد تایید سه نفر از اساتید هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی می باشد. پایایی: در تحقیق حاضر منظور درجه ثبات نمره های آزمون است که با بازآزمایی بر افراد خاص و در موقعیتهای مشابه ویا در شرایط متغیر بدست می آید.

پایایی آزمون توسط چیویونگ و اسپینر (1994)، چان و چان (1983)، یعقوبی (1374)، هومن (1376)، بابیوردی (1378)، به ترتیب 55/0، 85/0 ، 91/0، 85/0، 80/0 بدست آمده است (به نقل از داوودی، 1379).

تفسیر نتایج هوش هیجانی

نمره بین 100-90 . این نمرات خیلی بالاتر از متوسط هستند و توانایی های چشمگیری را نشان می دهند. این تواناییها، یا بطور طبیعی در شما وجود دارند یا برای بدست آوردن آنها تلاش کرده اید. در هر فرصتی که بدست می آورید از آنها استفاده کنید تا موفقیت خود را به حداکثر برسانید. شما در این مهارتها واقعا قابلیت دارید . بنابراین روی آنها سرمایه گذاری کنید و تواناییهای بالقوه خود را به فعل درآورید. (یک توانایی عالی)

نمره بین 89-80. این نمرات بالاتر از متوسط است. با این حال در بعضی وضعیتها رفتاری از خود نشان می دهید که بیانگر هوش هیجانی بالای شماست. بسیاری از کارها را خیلی خوب انجام داده اید تا به این نمره برسید و چند موضوع دیگر وجود دارد که با اندکی تمرین می توانید آنها را نیز بهتر کنید. رفتارهایی را که بخاطر آنها چنین نمره ای گرفته اید مطالعه کنید و به این فکر باشید که چگونه می توانید مهارتهای خود را تقویت کنید (یک توانایی خوب).

نمره بین 79-70. از بعضی رفتارهایی که بخاطر آنها این نمره را بدست آورده اید، اطلاع دارید و وضعتان خوب است. بقیه رفتارهای هوش هیجانی، شما را به به عقب نگهداشته اند. بسیاری از مردم از اینجا شروع می کنند و وقتی به هوش هیجانی خود توجه نشان می دهند در بهبود آن پیشرفتهای بزرگی بدست می آورند. از این فرصت کمک بگیرید تا تواناییهای بالقوه خود را کشف کنید و در جاهایی که عملکرد خوبی ندارید، بهبود می یابید. (چیزی که با اندکی تقویت می تواند به یک توانایی تبدیل شود).

نمره بین 69-60. بخشی که در آن گاهی براساس هوش هیجانی خود رفتار می کنید ولی نه همیشه. ممکن است ناراحت کردن مردم را تازه شروع کرده باشید. ممکن است این مهارت بطور طبیعی همیشه به شما دست نمی دهد یا اینکه از آن استفاده نمی کنید. با اندکی بهبود در این مهارت خیلی بیشتر می توانید قابل اعتماد باشید. (چیزی که روی آن باید کار کرد)

نمره 50 یا کمتر. این مهارت یا برایتان مشکل است یا به آن ارزش قایل نیستید. یا اینکه نمی دانستید مهم است. خبر ناراحت کننده این است که مهارتهای شما کارایی شما را محدود می کنند. اما خبر خوشحال کننده این است که اقدام در مورد آن می تواند رفتار براساس هوش هیجانی را بهبود بخشد.

روش آماری برای تجزیه و تحلیل

آمار توصیفی: به یک مجموعه از مفاهیم و روشهای بکارگرفته شده جهت سازمان دادن، خلاصه کردن و تهیه جداول و رسم نمودار، توصیف داده های جمع آوری شده آمار توصیفی گفته می شود. از جدول – میانگین – واریانس- انحراف معیار- ضریب همبستگی پیرسون و ضریب تعیین در این پژوهش استفاده شده است.

آمار استنباطی: به مجموعه روشهایی که فقط با استفاده از داده های حاصل از مطالعه یک زیر مجموعه کوچک ولی معرف یک گروه بزرگ خصوصیات گروه بزرگ را مورد استنباط قرارمی دهد آمار استنباطی گفته می شود. از T مستقل در پژوهش ما استفاده شده است.

فصل سوم

مقدمه

از دیرباز، هوش[40] بعنوان یکی از عواملی که باعث موفقیت فرد در زندگی می شود مطرح بوده است ولی مسئله مهم این است که بهره هوشی، تعیین کننده موفقیت فرد درازمدت نیست و به عبارت دیگر همیشه اینطور نیست که هرکس که هوش منطقی بالاتری داشته باشد موفقتر است. در بعضی از موارد افراد باهوشی را می بینیم که در زندگی موفق نیستند و بالعکس افرادی با بهره هوشی کمتری را می بینیم که موفقیتهای فراوانی را کسب می کنند. برای مثال همگی داوطلبان کنکوری را دیده ایم که در دوران مدرسه همیشه نمرات عالی داشته اند و جزء شاگردان باهوش به حساب می آمده اند ولی در کنکور شکست خورده اند. حتی در مدرسه نیز هنگامی که تست هوش از افراد بعمل می آید ارتباط مستقیمی با وضعیت تحصیلی ندارد و اینگونه نیست که هرکسی بهره هوشی بالاتری دارد لزوما در تحصیل موفقتر است. (اینترنت)

همچنانکه افراد بشر از نظر شکل و قیافه ظاهری با یکدیگر متفاوتند از نظر خصایص روانی مانند هوش ، استعداد، رغبت و دیگر ویژگیهای روانی و شخصیتی نیز بین آنها تفاوتهای آشکار وجود دارد. مطالعه نوشته اندیشمندان قدیم نشان می دهد که انسان حتی از گذشته های بسیار دور ازتفاوتهای فردی آگاه بوده است (پاشا شریفی، 1376)

افلاطون در کتاب جمهوریت تفاوتهای فردی انسانها را مورد توجه قرارداده است و گفته است که هر فرد باید به شغلی متناسب با استعدادها و تواناییهایش گمارده شود و او درباره تفاوتهای افراد در کتابش گفته است: «اشخاص بطور کاملا یکسان به دنیا نمی آید بلکه از نظر استعدادهای طبیعی با یکدیگر تفاوت دارند یک شخص برای نوع خاصی از شغل و دیگری برای شغل دیگری مناسب است. (آناستازی[41]، 1985)

شاگرد برجسته افلاطون در نوشته هایش از تفاوتهای فردی و گروهی انسانها از نظر تواناییهای مختلف مورد توجه قرارداده است و به تفاوتهای موجود بین گروههای نژادی و اجتماعی و جنسی اشاره کرده است. در قرون وسطی تفاوتهای فردی چندان مورد توجه نبوده است تعمیمهای فلسفی در رابطه با ماهیت ذهن عمدتا بطور فطری انجام می گرفته است و روشهای تجربی در مشاهده و سنجش رفتار بکار بسته نمی شد و از روانشناسی قوای ذهنی که توسط سنت آگوستین[42] و سنت توماس آکسیناس[43] استفاده می شد. (پاشاشریفی، 1376)

موفقیت ابعاد متفاوتی دارد و لزوما موفقیت در یک زمینه و یک بعد زندگی، پیشگویی کننده در دیگر ابعاد زندگی نیست افراد بیشماری را می بینیم که موفقیت شغلی دارند ولی در زندگی خانوادگی موفق نیستند؛ موفقیت تحصیلی دارند ولی در روابط اجتماعی بسیار ضعیف اند. ورزشکار موفقی هستند ولی در برنامه ریزی روزانه مشکل دارند، افراد تحصیلکرده ای هستند ولی مواد مخدر مصرف میکنند. اگر هوش یک فرد تضمین کننده موفقیت او در زندگی است چرا همیشه بدین گونه نیست؟ چگونه می شود که هوش باعث موفقیت در یک بعد زندگی می شود ولی در بعد دیگر باعث شکست و فاجعه می شود؟ سوالات فوق برای مدتها ذهن روانشناسان را به خود مشغول نموده است و موجب پدیدآمدن فرضیه هایی مختلف شده است که اکنون پاسخ این سوالات را تفاوت در هوش هیجانی[44] می دادند. (اینترنت)

از آنجا که شیوه برخورد افراد با موقعیتهای مختلف زندگی روزمره و توانایی آنان در حل مسائل زندگی نشانگر سطوح مختلف تواناییهاست. لذا متفکران و دانشمندان گونه ای از استعداد یا توانایی کلی را که از موفقیت در این موقعیتهاست مورد توجه قرارداده اند. عامه مردم هوش را توانایی یادگیری، درک موقعیتهای جدید و برخورد صحیح با موقعیتها می دانند. در میان روزمره، شخص باهوش با صفتهایی مانند دقیق، زیرک، تیزبین، برجسته و مانند اینهاست توصیف می شود و شخص کم هوش با صفتهایی مانند کند، دیرآموز، کودن و غیره مشخص می گردند. (پاشاشریفی، 1376)

هوش از جمله مواردی است که بسیار مورد توجه روانشناسان می باشد و در طول تاریخچه روانشناسی تلاش براین بوده که ماهیت هوش، انواع آن، تغییرپذیری آن و ... مورد بررسی قرارگیرد. وقتی درباره هوش صحبت می شود، ویژگی چون سریع ، زیاد و محاسبات دقیق و فوری و راه حلهای جدید به ذهن خطور می کند. (اینترنت)

تعریف هوش

کوششهایی که برای تدوین یک تعریف دقیق بعمل آمده اغلب با مشکل مواجه بوده است. دلیل این امر آن است که هوش یک مفهوم انتزاعی است و در واقع هیچگونه پایه محسوس عینی ، فیزیکی ندارند که بتوان آن را جایگاه دانست.

اصطلاح هوش نامی که به فرایندهای ذهنی یا مجموعه رفتارهای هوشمندانه اطلاق می شود است ونظریه های هوش در عمل نظریه های مربوط به رفتار هوشمندانه است (ایکن[45]، 1985). چنین رفتارهایی شامل تواناییهای مختلف و دیگر تواناییهای شخصیتی است که از فردی به فرد دیگر متفاوت است. (پاشاشریفی، 1376)

هوش موجودیتی منفرد است که در حوزه روانشناسی و علوم رفتاری معمولا باور به این است که هوش به شیوه ای مناسب به ارث می رسد و انسانها مانند لوح سفیدی هستند که در هر تحقیقی نشان می دهد که هوش را می توان به افراد آموزش داد و کاملا از یکدیگر مستقلند (اینترنت)

هوش میزان درستی و توانمندی ادراک شخص از محیط خود می باشد. هوش چیزی است که ارزیابی و اندازه گیری آن کار ساده ای نیست و انواع بسیاری دارد. (گنجی، 1382)

هوش یک استعداد نیست بلکه مجموعه استعدادهاست و حافظه ، دقت، یادگیری، ادراک و ... درآن اثر دارد و این صفت از فردی به فرد دیگر فرق می کند. متداولترین تعریف هوش «شایستگی و استعداد یادگیری افراد است».(میلانی فر، 1378)

تعریف هوش از نظر پیاژه[46]:‌

توانایی سازگاری و انطباق با محیط را هوش می داند. (میلانی فر، 1378)

تعریف هوش از نظر بینه[47] و سیمون[48]:

«قضاوت و بعبارتی عقل سلیم، شعور عملی و ابتکارو استعداد، انطباق خود با موقعیتهای مختلف، بخوبی قضاوت کردن، بخوبی درک کردن و به خوبی استدلال کردن و اینها فعالیتهای اساسی هوش بشمار می روند». بینه و سیمون هوش را در اصل قضاوت درست در برخورد با مسایل تلقی می کنند. روانشناسان دیگر هوش را توانایی تفکر انتزاعی، توانایی یادگیری و استعداد حل مسئله یا توانایی سازگاری با موقعیتهای جدید می دانند. هوش از نظر بینه عبارتست از آنچیزی که آزمونهای هوش آن را می سنجند و باعث می شود که افراد عقب مانده ذهنی از افراد طبیعی و باهوش متمایز شوند. (پاشاشریفی، 1376) ، کودکان استثنائی، (میلانی فر، 1378)

تعریف هوش از نظر ترمن[49] :‌

هوش بعنوان توانایی تفکر انتزاغی همه ابعاد،‌ رفتارهای هوشمندانه را دربرنمی گیرد. هرچند تفکر انتزاعی بخش مهمی از رفتار هوشمندانه می باشد. مفهوم عام هوش بعنوان توانایی یادگیری در صورتی که نتایج حاصل از اجرای آزمونهای هوش بعنوان شاخص هوش تلقی می شود، تعریفی نادقیق می باشد. نمره های حاصل از اجرای آزمون های هوش با سرعت یادگیری تکالیف جدید هم بستگی خیلی بالایی ندارد. (پاشاشریفی، 1376)

تعریف هوش از نظر وکسلر:

هوش را به عنوان یک استعداد کلی مشخص برای درک جهان خود و برآورده ساختن انتظارات آن تعریف می کند. هوش از نظر وی شامل تواناییهای فرد برای تفکر منطقی، اقدام هدفمندانه و برخورد موثر با محیط است. او تاکید می کرد «هوش کلی را نمی توان با تواناییهای رفتار هوشمندانه معادل دانست بلکه باید آنرا بعنوان جلوه های آشکار شخصیت بصورت کلی تلقی نمود[50]». از نظر وکسلر هوش می تواند اجتماعی، عملی یا انتزاعی باشد و نمی توان آن را از ویژگیهایی ماند پشتکار، علایق و نیاز به پیشرفت مستقل دانست . وکسلر هوش را بدین گونه تعریف میکند« مجموعه شایستگی های فرد در تفکر عاقلانه، رفتار منطقی و سودمند و اقدام موثر در ساز با محیط». (میلانی فر، 1378)

تعریف هوش از نظر هامفریز[51]:

هوش عبازت است از خزانه مهارتهای ذهن آدمی. (پاشاشریفی، 1376)

تعریف هوش از نظر بورینگ[52]:

هوش چیزی است که بوسیله آزمونهای هوش اندازه گیری می شود. (همان منبع)

تعریف هوش از نظر روانشناسان:

تعریف تربیتی هوش

به اعتقاد روانشناسان تربیتی، هوش کیفیتی است که مسبب موفقیت تحصیلی می شود و از این رو یک نوع استعداد تحصیلی بشمار می رود. آنها برای توجیه این اعتقاد اشاره می کنند که کودکان باهوش نمره های بهتری در دروس خود میگیرند و پیشرفت تحصیلی چشمگیری نسبت به کودکان کم هوش دارند. مخالفان این دیدگاه معتقدند که کیفیت هوش را نمی توان به نمره ها و پیشرفت تحصیلی محدود نمود، زیرا موفقیت در مشاغل و نوع کاری که فرد قادر به انجام آن است و بگونه کلی پیشرفت تحصیلی و پیشرفت در موقعیتهای زندگی بستگی به میزان هوش دارد. (اینترنت شبکه ملی رشدمدارس)

تعریف تحلیلی هوش

به اعتقاد نظریه پردازان تحلیلی، هوش توانایی استفاده از پدیده های مرزی یا قدرت و رفتار مؤثر و یا سازگاری با موقعیتهای جدید و تازه و یا تشخیص حالتها و کیفیات محیط است. شایدبهترین تعریف تحلیلی هوش بوسیله وکسلر بیان می شود که هوش یعنی تفکر عاقلانه و عمل منطقی و رفتار موثر در محیط. (منبع قبلی)

تعریف کاربردی هوش:

هوش پدیده ای است که از طریق تستهای هوش سنجیده می شود و شاید عملی ترین تعریف برای هوش نیز همین باشد. (همان منبع)

تاریخچه هوش:

مساله هوش بعنوان یک ویژگی اساسی که تفاوت فردی را بین انسانها موجب می شود، از دیرباز مورد توجه بوده است. برای مثال زیست شناسان، هوش را بعنوان عامل سازش و بقا مورد توجه قرارداده اند. فلاسفه بر اندیشه های مجرد بعنوان معنای هوش و متخصصان تعلیم و تربیت بر توانایی یادگیری تاکید داشته اند. در مقاله معتبر که در سال 1904 منتشر شد، اسپیرمن روانشناس بریتانیایی نخستین کوشش برای تحقیق در ساختمان هوش را با روشهای تجربی و کمی تشریح کرد. پیدایش مقیاس هوشی بینه- سیمون، در سال 1905 و بدنبال آن تهیه و استانداردشدن مقیاس استنفرد- بینه در سال 1916 در امریکا، از فعالیتهای اولیه به منظور تهیه ابزار اندازه گیری هوش بوده است. البته در سال 1838 اسکیرول به منظور تهیه ضوابطی برای تشخیص و طبقه بندی افراد عقب مانده ذهنی، روشهای مختلفی را آزموده این نتیجه رسید که مهارت کلامی فرد بهترین توانش ذهنی اوست. جالب آنکه بعدها نیز مهارت کلامی از عوامل اساسی توانش ذهنی شناخته شد و امروزه نیز محتوای اکثر تستهای هوش را مواد کلامی تشکیل می دهند. ترستون[53]، ثرندایک[54]، سیریل برت[55]، گیلفورد[56]، فیلیپ ورنون[57] از دیگر افرادی که در زمینه هوش به تحقیق و بررسی پرداختند. (اینترنت شبکه رشد ملی مدارس)