فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

مقاله بررسی نقش مدرسه در رشد

مقاله بررسی نقش مدرسه در رشد در 26 صفحه ورد قابل ویرایش
دسته بندی علوم انسانی
فرمت فایل doc
حجم فایل 23 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 26
مقاله بررسی نقش مدرسه در رشد

فروشنده فایل

کد کاربری 6017

مقاله بررسی نقش مدرسه در رشد در 26 صفحه ورد قابل ویرایش


بعد از خانواده، عامل بسیار مؤثر در رشد و تکامل کودک، به ویژه در جامعه های کنونی آموزشگاه است. امروزه بیش از هر زمان دیگر، آموزشگاه در زندگی فرد تأثیر دارد، زیرا بیشتر مردم چند سالی از عمر خود را در آموزشگاه گاهی در دانشگاه می گذرانند به طوری که می توان گفت تقریباً 4/3 زنگی انسان در عصر حاضر در آموزشگاه سپری می‌شود. بهترین گواه اهمیت تأثیر آموزشگاه در رشد و تکامل کودک، این است که او آنچه را در مدرسه یاد می گیرد در زندگی به کار می برد.

هر کودک برای اینکه میان خود و دیگران بستگی فکری برقرار کند ناچار است لااقل خواندن و نوشتن را یاد بگیرد و در هر قدمی از زندگی از آنها استفاده کند. البته، نباید تصور کرد که یادگیری به آموزشگاه محدود است بلکه در تمام عمر ادامه دارد و آنچه را که شخص یاد می گیرد جزئی از توانایی او را برای سازگاری با محیط تشکیل می دهد زیرا اساس و پایه زندگی بر استعداد و یادگیری مبتنی است.

دانش آموزان در دوران تحصیل به خصوص در دوره دبستان و نیمه اول دبیرستان در حال رشد می باشند و مرتباً تغییراتی در آنها ایجاد می گردد. این تغییرات چون نیازهایی را به دنبال می آورد، تربیت و آموزش خاصی را ایجاب می کند. آشنایی به اصول رشد و نیازهای دانش آموزان در سنین مختلف مسؤلان آموزشی را در شناسایی کودکان و فهم و درک آنها کمک می کند و موجب می شود که در طرح ریزی برنامه های آموزشی و تربیتی نیازهای آنها را مورد نظر داشته باشند و دامنه انتظارات و توقعات خود را از کودک و نوجوان متناسب با سن و موقعیت او را محدود سازند، زیرا امر یادگیری به میزان آمادگی ناشی از اثر بلوغ بستگی دارد.

اینک بعضی از راه های تأثیر و نفوذ آموزشگاه در رشد و تکامل کودک را به اختصار مورد بحث قرار می دهیم.

رشد بدنی

روانشناسی جدید، رفتارها و فعالیت های فرد را به صورت ترکیبی، کلی، و بدون تقسیم آنها به نفسانیات و بدنیات، مورد مطالعه قرار می دهد. به همین سبب، آموزش و پرورش جدید که مبتنی بر اصول روانشناسی جدید است توجه به بدن کودکان را از مهمترین و اساسی ترین وظایف معلم و مربی می داند. برخلاف سابق که جز انباشتن ذهن کودکان ا معلومات گوناگون و متعدد به خاطر پرورش عقل و روان آنها، هدفی وجود نداشت. روانشناسی کودک به ما ثابت می کند که هرگز نباید از رشد بدنی انسان غافل شد، زیرا چگونگی رشد و نمو بدن، تأثیر زیادی در چگونگی رشد و نمو عقلی و شخصیت دارد.

همچنین، تجارب روانشناسی، درستی مثل معروف «عقل سالم در بدن سالم است» را کاملاً ثابت می کند و منظور از بدن سالم، بدنی است که تمام اعضای آن وظایف خود را بهتر و به موقع انجام دهند. وظیفه معلم و مربی است که رفتار کودک را از هر دو جنبه «بدنی و عقلی» پرورش دهد وگرنه یکی را بیش از اندازه مورد توجه قرار داده از دیگری غافل نگردد و به این اصل معتقد باشد که انسان وقتی منطقی فکر می کند و در حل مشکلات زندگی موفق می شود که بدن سالم داشته باشد وگرنه از شخص علیل و مریض هرگز نمی توان فکر درست انتظار داشت. لابار (La Barre) زیست شناس معروف می گوید: «طبیعت بشری» شخص از نوع بدنی که او دارد سرچشمه می گیرد، از این رو هر کس که با اشخاص مخصوصاً کودکان و نوجوانان کار می کند، باید نمو و تغییرات بدن انسان را بداند. بهترین فرصت برای پرورش بدنی کودکان، ساعت های ورزش است که از نظر تعلیم و تربیت به اندازه مواد درسی دیگر ارزش دارد و از اتلاف بیهوده آن ساعت ها باید جداً خودداری شود.

ولی باید دانست ورزش که در برنامه تحصیلی به عنوان وسیله پرورش تن، منظور شده است هدف اصلی، همان پرورش عقل و شخصیت کودک است. به سخن دیگر، ورزش وقتی مفید خواهد بود که به پرورش عقلی و بهداشت تن و روان کمک کند. در اینکه منظور از رشد بدنی چیست نظریات گوناگونی اظهار شده اند، بعضی آن را تغییرات کمی بدن و گروهی تغییرات کیفی و برخی ترکیب همه این خصایص دانسته اند و با مطالعه آنها می توان رشد بدنی را چنین تعریف کرد:

مجموعه تغییرات تشریحی و فیزیولوژیک است که در زندگی پیش از تولد و نزدیکی پیری رخ می دهند.

رشد حرکتی و عضلانی:

رشد و تکامل کودک از لحاظ حرکت یعنی رشد، نیرو، سرعت و دقت او را در به کار بردن بازوها و ساق ها و عضلات دیگر، اهمیت خاصی در رشد عمومی او دارد. از طرف دیگر، رشد حرکتی کودک با رشد عقلی او بستگی کاملی دارد. بدین معنی که فعالیت‌های حرکتی کودک در بیشتر رفتارهای عقلی و هوشی او کاملاً مؤثرند زیرا با چشم و دست خود، دنیای محیطش را کشف و بررسی می کند. رفتار حرکتی کودک سبب می شود که با دیگران روابط اجتماعی برقرار کند و روش های همکاری را یاد بگیرد.

حرکت های کودک را می توان به دو دسته تقسیم کرد:

دسته اول: آنهایی هستند که به عضلات بزرگ بدن مربوطند و این حرکات در مراحل اولیه بدون نظم و ارتباط میان آنها انجام می گیرد یعنی یک عده حرکاتی هستند که هیچگونه تعادل و سازگاری حرکتی در آنها مشاهده نمی شود. کودک به تدریج می تواند بر این حرکات تسلط یافته، آنها را کنترل کند و این امر به نضج و تمرین او بستگی دارد. از این رو، باید مراکز تربیتی به ویژه کودکستان ها، فرصت های زیادی جهت حرکات گوناگون، برای کودکان آماده سازند، و اسباب و وسای متنوع و بیشتر که کودکان را در بازی و به کار بردن اعضای گوناگون بدن کمک کنند در اختیارشان بگذارند. زیرا از این راه است که کودکان عضلات خود را تقویت کرده، مهارت های حرکتی گوناگون کسب می کنند.

دسته دوم: حرکاتی هستند که به عضلات کوچک بستگی دارند که از آن جمله «نوشتن» است. کودک عادی در چهار سالگی می تواند قلم یا قطعه گچی به دست گرفته خطوط نادرست ترسیم کند و علت آن، عجز او از تسلط بر عضلات کوچک است. وقتی که در 6 یا 5/6 سالگی به آموزشگاه وارد می شود، می تواند بنویسد ولی هنوز نظم و دقت لازم در نوشته های او مشاهده نمی شود، به کندی می نویسد و بیش از اندازه لازم به قلم فشار می دهد. به علاوه، هنگام انتقال از یک حرف به حرف دیگر، یا میان آغاز و انجام مقطع، بیشتر توقف می کند. روشی که در آموزش نوشتن پیش گرفته می شود اثر بزرگی در تحصیل این مهارت دارد.

رشد عقلانی:

آنگونه از فعالیت های فرد که مربوط به ادراک و فهم تشکیل مفاهیم و بررسی معانی کلی،‌ تفکر و تعقل و پیش بینی و استنتاج و تعیین هدف و انتخاب وسیله و اقدام به حل مسائل است جزء جنبه عقلانی شخصیت او قرار دارد. معمولاً مربیان بزرگ چه در گذشته و چه در زمان ما وظیفه عمده مدرسه را ایجاد رشد عقلانی در افراد می دانند. در گذشته سایر جنبه های رشد فرد مثل جنبه اجتماعی، عاطفی و بدنی مورد توجه مربیان نبود و جنبه عقلانی حیات فرد مجزا از سایر جنبه ها فرض می شد. معلم تصور می کرد که کار او تقویت قوای ذهنی شاگرد است. به نظر او تقویت قوای ذهنی از راه تمرین و تکرار موجبات رشد عقلانی شاگرد را فراهم می نمود. برای نیل به این منظور شاگردان مدارس مجبور بودند مطالب مشکل و غیرقابل فهم را فراگیرند و سطح محفوظات خود را بالا ببرند. در اینجا باید چند نکته را به خاظر سپرد اول اینکه جنبه های مختلف حیات انسان با هم ارتباط نزدیک دارند و در یکدیگر تأثیر می کنند، جنبه عقلانی از جنبه عاطفی یا اجتماعی و بدنی جدا نیست و تحت تأثیر این جنبه ها در دوره های مختلف زندگی قرار دارد. رشد اجتماعی یا عاطفی بچه در طرز یادگیری او مؤثر است و قدرت یادگیری فرد در سازگاری عاطفی و اجتماعی وی کمال تأثیر را دارد. نکته دوم این است که تقویت قوای ذهنی از راه تمرین و فراگرفتن مطالب مشکل با رشد عقلانی فرق می‌کند. در زندگی با افرادی برخورد می کنیم که راه حل مسائل و مشکلات عمده ریاضی را در ذهن دارند یا به آسانی می توانند مطالب پیچیده را به خاطر بسپاند ولی این عده در برخورد با مسائل زندگی، در اداره و کنترل اعمال خود، در انتخاب هدف و تهیه وسیله مناسب و در اظهار نظر صحیح و منطقی درباره امور مختلف عاجز می باشند.

بنابراین نباید تصور کرد که فراگرفتن مطالب پیچیده دلالت بر رشد عقلانی فرد دارد و یا تمرین و تکرار در مسائل علمی به طریقی که فعلاً در مدارس معمول است سبب رشد عقلانی می شود.

نکته سوم که تا اندازه ای با نکته دوم شباهت دارد این است که رشد عقلانی با کسب معلومات به طور کلی نیز فرق دارد. همانطور که فرا گرفتن مطالب مشکل غیر از رشد عقلانی است کسب معلومات در زمینه های مختلف و رشد عقلانی از هم جدا هستند، بدون تردید کسب معلومات اگر از صورت محفوظات خارج شود و در طرز فکر و عادات تمایلات و نظر افراد تغییرات اساسی ایجاد نماید در رشد عقلانی کاملاً مؤثر است. شاگردان مدارس اغلب معلومات لازم را از طریق خواندن یا گوش دادن به سخنان معلم کسب می کنند، ولی این معلومات لازم را از طریق خواندن یا گوش دادن به سخنان معلم کسب می کنند ولی این معلومات در طرز فکر راه برخورد آنها به مسائل زندگی تغییری ایجاد نمی نماید و قوه قضاوت صحیح را در آنها رشد نمی دهد.

جنبه عقلانی حیات فرد از لحاظ تربیتی اهمیت خاصی دارد. معلم ضمن اینکه در زمینه عاطفی و اجتماعی به بچه ها کمک می کند باید در جریان تحصیل مراتب رشد عقلانی شاگردان باشد. احتیاجات اساسی بچه در زمینه عاطفی و اجتماعی غالباً در خانه یا در میان افراد گروه همسن تأمین می شود.

والدین یا افراد گروه همسن بیشتر به جنبه های عاطفی و اجتماعی بچه توجه دارند تا به جنبه عقلانی حیات او.

بنابراین معلم باید ضمن توجه به سایر جنبه هاتوجه کافی نسبت به رشد عقلانی بچه ها داشته باشد. بعضی از مربیان تعلیم و تربیت را عبارت از رشد قوه قضاوت صحیح می‌دانند. جان دیوئی فیلسوف و مربی عالیقدر آمریکایی تعلیم و تربیت را دوباره ساختن یا تجدیدنظر در تجربیات و تشکیل مجدد آنها می داند. در این دو تعریف جنبه عقلانی حیات انسان پایه و اساس تعلیم و تربیت فرض شده است. معلم می تواند از هر فرصتی برای تقویت جنبه عقلانی شاگردان استفاده کند و ضمن تدریس مطالب مختلف روح علمی یا قدرت قضاوت صحیح را در آنها پرورش دهد.