فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

نقد و بررسی عوامل مؤثر بر فرآیند توسعه جامعه شناسی در ایران

جامعه­شناسی در ایران از جنبه­های گوناگون سیاسی، علمی، تاریخی و فرهنگی می­تواند مورد بحث قرار گیرد این تحقیق به طرح عوامل مؤثر در فرآیند توسعه این علم می­پردازد تا امکان مطالعه و بیان زمینه­های مختلف پیدایش و رشد جامعه­شناسی که مصادف با طرح برنامه­های توسعه از دهه­ی 1320 و در ادامه پس از انقلاب اسلامی تا کنون می­باشد میسر شود به همین منظور به طرح ت
دسته بندی علوم اجتماعی
فرمت فایل doc
حجم فایل 73 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 92
نقد و بررسی عوامل مؤثر بر فرآیند توسعه جامعه شناسی در ایران

فروشنده فایل

کد کاربری 8044

فهرست مطالب

عنوان صفحه

مقدمه...................................... 1

فصل اول: کلیات............................. 4

بیان مسئله.................. 5

ضرورت و اهمیت تحقیق......... 6

اهداف تحقیق ................ 7

تعریف مفاهیم و اصطلاحات...... 8

فصل دوم: بررسی و نقد نظریات مطرح.......... 32

پیشینه تحقیق............... 33

چارچوب نظری – مقدمه........ 37

مباحث و مفاهیم نظری تحقیق.. 38

اهمیت چارچوب نظری.......... 51

درآمدی بر نظریه وابستگی.... 53

دیدگاه کل در جامعه شناسی علم 56

دیدگاه نظام جهانی ......... 58

بسترهای توسعه در کشورهای در حال توسعه 60

جهانی شدن و توسعه اجتماعی.. 64

دیدگاه های صاحب نظران ایرانی 66

سوالات تحقیق................ 67

الگوی تحلیلی تحقیق......... 68

تعریف مفهومی وعملیاتی مفاهیم بکار رفته در مدل نظری...................................... 72

فصل سوم: روش تحقیق........................ 76

1- روش تحقیق............... 77

2- رسش تحقیق............... 79

3- جامعه آماری............. 80

4- روش نمونه گیری و حجم نمونه 81

5- ابزار گردآوری داده ها .. 81

6- روش تجزیه وتحلیل داده ها 81

فهرست منابع و ماخذ........................ 83

مقدمه

جامعه­شناسی در ایران از جنبه­های گوناگون سیاسی، علمی، تاریخی و فرهنگی می­تواند مورد بحث قرار گیرد. این تحقیق به طرح عوامل مؤثر در فرآیند توسعه این علم می­پردازد تا امکان مطالعه و بیان زمینه­های مختلف پیدایش و رشد جامعه­شناسی که مصادف با طرح برنامه­های توسعه از دهه­ی 1320 و در ادامه پس از انقلاب اسلامی تا کنون می­باشد میسر شود. به همین منظور به طرح تأثیر مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی بر شکل­گیری جامعه­شناسی در ایران پرداخته خواهد شد.

قابل توجه است که آن­چه به عنوان جامعه­شناسی در ایران از بدو شروع وجود داشته است، با جامعه­شناسی در سایر کشورها مخصوصاً جامعه­شناسی غرب، متفاوت بوده است.

با این­که در اصول وجوه اشتراک دیده می­شود، اما در زبان، برخورد با مسائل جامعه، نحوه­ی بررسی مسائل و مشکلات اجتماعی، رابطه با پدیده­های فرهنگی و نحوه­ی ارتباط با دیگر رشته­های علمی وضعیتی خاص پیدا کرده است.

جامعه­شناسی امروزی ایران تحت تأثیر گرایش­های فکری و اجتماعی در طول دهه­های گذشته و اندیشه­های ناشی از حوادث مربوط به انقلاب اسلامی می­باشد. از این­رو می­توان گفت که « جامعه­شناسی در ایران» از عناصر چندگانه برخوردار است، زیرا عوامل بسیاری در پیدایش، روند توسعه و شکل­گری شرایط امروزی آن مؤثر بوده­اند.

پیگیری روند شکل­گیری و تحول جامعه­شناسی در ایران براساس رویکرد فرا جامعه­شناسی است. جامعه­شناسی به عنوان ایده و اندیشه تلقی شده که در گذر زمان دچار تحول و تغییر گردیده است. بیان عوامل و عناصر مؤثر در شکل­گیری جامعه­شناسی در ایران و تحول آن موردنظر می­باشد. شناسائی موقعیت جامعه­شناسی در ایران می­تواند با دیدگاه­های متعددی انجام بگیرد. دیدگاه­های ممکن در بررسی جامعه­شناسی را می­توان به دو دسته تقسیم کرد:

1)دیدگاه ایدئولوژیک (نقد جامعه­شناسی براساس پیش­فرض­های مذهبی، سیاسی و انگیزه­ای) در این دیدگاه، ارزیابی جامعه­شناسی با تکیه بر دلیل­آوری­های سیاسی و ایدئولوژیک است اما فهم علمی چون جامعه­شناسی در ایران که از محصولات و نتایج توسعه­ی اجتماعی-اقتصادی است بدون استفاده از روش­های تحقیق و پیش­فرض­های موجود در نظام جدید که ساختار جدید دارد امکان ندارد.

2)دیدگاه دوم تأکید بر تحقق جامعه­شناسی هم چون یک واقعیت تاریخی اجتماعی است. در این دیدگاه با جامعه­شناسی علم، جامعه­شناسی معرفتی و فرا جامعه­شناسی روبه­رو می­شویم. براساس هر سه دیدگاه در آغاز بایستی ریشه­ها، زمینه­ها و موقعیت­هایی که موجب پیدایش جامعه­شناسی در ایران شده است روشن گردد.

در این تحقیق با توجه به رویکرد نوع دوم، بررسی رابطة علم جامعه­شناسی در ایران با جریان توسعه­ی اجتماعی، اقتصادی و علمی موردنظر می­باشد.

فصل اول:

کلیات

بیان مسأله

در اغلب جوامع در حال توسعه مسائل و معضلات فرهنگی و اجتماعی در حوزه علوم اجتماعی قرار می­گیرند و متفکران و متخصصین رشته­های این علوم در طرح صحیح موانع و مشکلات نقشی اساسی دارند. در جوامع درحال گذار امروزی که بین صنعت و مدرنیته در نوسان است علوم انسانی به طور اعم و رشته­های علوم اجتماعی به طور اخص با مسائلی روبه­روست که مختص این جوامع می­باشد. در کشورما و در سال­های اخیر ضرورت توجه به این رشته­ها بیشتر به نظر می­رسد.

در گذر زمان جامعه­شناسی در ایران از علمی صرفاً حاشیه­ای به حوزه اصلی بحث و گفتگو تبدیل شده و نظر بسیاری از سیاستمداران، روشنفکران و منتقدان را به خود جلب کرده است. جامعه­شناسی در ایران از موضوعاتی است که تاکنون به طور جدی و همه­جانبه مورد مطالعه و ارزیابی قرار نگرفته است. ضمن آن­که رویکرد نقد و ارزیابی جامعه­شناسی در ایران بیشتر بیرون از حوزه­ی جامعه­شناسی صورت گرفته است.

در تحقیق حاضر سعی براین است که ضمن طرح این سؤال که روند شکل­گیری، تحول و موقعیت و عملکرد جامعه­شناسی در ایران چگونه است؟ و اساساً مشکلات ساختاری این علم چیست؟ شناسائی موقعیت جامعه­شناسی در ایران، ریشه­ها، زمینه­ها و عواملی که موجب پیدایش و رشد جامعه­شناسی در ایران شده است مورد بررسی علمی و موشکافانه­تری قرار گیرد و با طرح مسائل و ارائه راه حل­ها به یک جمع­بندی کلی و عمومی در این زمینه­ها پرداخته شده و درنهایت کمکی به ارتقاء سطح علمی جامعه­شناسی و جریان آموزش این علم در دانشگاه­ها و حل مسائل و مشکلات در جامعه باشیم.

ضرورت و اهمیت تحقیق

وضعیت جدید جامعه­شناسی در ایران با ضرورت­های جدید در بازسازی جامعه­ی ایران پس از انقلاب اسلامی و جنگ ایران و عراق و دوره­ی اصلاحات اجتماعی و سیاسی تا زمان حاضر توأم می­باشد. شرایط پیش آمده در کشور، جامعه­شناسان را به سوی ایجاد تغییرات بنیادی به لحاظ مفهومی، روشی، موضوعی و بینشی کشانده است.

با رشد و توسعه­ی جامعه­شناسی در فرآیند نوسازی علمی و اجتماعی در ایران نقد و ارزیابی این علم که یکی از محصولات نوسازی علمی است نیازمند توجه همه­جانبه می­باشد. علم جامعه­شناسی در ایران از بدو ورود تا زمان حاضر در فرآیند تحول و تغییر قرار دارد و با وجود این­که تاکنون به استثنای یک تا دو اثر منتشر شده به صورت معدود، بررسی و ارزیابی از روند تحول و تغییر این علم در ایران با توجه به دوره­های تاریخی و سیاسی به عمل نیامده است. ارائه­ی سیمای دقیقی از وضعیت جامعه­شناسی در ایران ضروری به نظر
می­رسد.

با توجه به مطالب فوق­الذکر ضرورت پرداختن به این موضوع احساس گردیده و به عنوان گامی در جهت رفع این نارسایی­ها و تدوین راهکارها برای توسعه بیشتر جامعه­شناسی، تحقیق حاضر صورت پذیرفته است تا بررسی­ها را در این زمینه­ها انجام و با جمع­بندی از آن­ها کمکی به حل گوشه­ای از مشکلات موجود باشیم.

اهداف تحقیق

آن­چه ما را در انجام این تحقیق و اهداف مورد مطالعه راهنما بوده است:

الف- اهداف کلی: نقد و بررسی عوامل مؤثر در فرآیند توسعه جامعه­شناسی

در ایران با جریان توسعه اجتماعی، اقتصادی و علمی است.

ب- اهداف اختصاصی (فرعی):

1)بررسی پیدایش جامعه­شناسی در ایران

2)روند شکل­گیری و رشد و توسعه جامعه­شناسی در ایران

3)بررسی مناقشات اصلی و فراز و نشیب­های جامعه­شناسی در ایران

4)بررسی وضعیت تحقیقات انجام گرفته در حوزه­ی علوم اجتماعی و به ویژه جامعه­شناسی در ایران

5)بررسی وضعیت آموزش جامعه­شناسی در ایران (مشکلات و فرصت­ها)

6)بررسی و پیش­بینی آینده جامعه­شناسی در ایران

با توجه به موارد فوق، جهت نیل به این اهداف، جامعه­شناسی در ایران با رویکرد نقد و بررسی، از زمان شکل­گیری این علم در ایران که مصادف با طرح برنامه­های توسعه از دهه­ی 1320 تاکنون می­باشد مورد کنکاش قرار خواهد گرفت.

تعریف مفاهیم و اصطلاحات (فضای مفهومی)

1)مفهوم جامعه­شناسی: جامعه­شناسی دانش بررسی جامعه می­باشد. جامعه­شناسی را می­توان به عنوان مطالعه­ی نظام­یافته­ی جوامع انسان­ها تعریف کرد. این رشته علمی به مطالعه­ی قوانین و فرآیندهای اجتماعی می­پردازد که مردم را نه تنها به عنوان افراد و اشخاص بلکه به عنوان اعضاء انجمن­ها، گروه­ها و نهادهای اجتماعی شناسانده و مورد بررسی قرار می­دهد. جامعه­شناسی مطالعه­ی زندگی اجتماعی گروه­ها و جوامع انسانی است. دامنه­ی جامعه­شناسی بی­نهایت وسیع است و از تحلیل برخوردهای گذرا بین افراد در خیابان تا بررسی فرآیندهای اجتماعی جهانی را دربرمی­گیرد.

این علم چشم­اندازی مشخص و فوق­العاده روشنگر درباره­ی رفتار انسانی ارائه می­کند. یادگیری جامعه­شناسی به معنای رها کردن تبیین­های شخصی درباره­ی جهان و نگریستن به تأثیرات اجتماعی است که زندگی ما را شکل می­دهند.

جامعه­شناسی واقعیت تجربه­ی فردی را انکار نمی­کند، یا دست کم نمی­گیرد. اما با ایجاد حساسیت نسبت به جهان وسیع­تر فعالیت اجتماعی که همه­ی ما در آن درگیریم، آگاهی ژرف­تری از ویژگی­های خودمان و دیگران به دست می­آوریم.

مطالعه­ی جامعه­شناسی متضمن به دست آوردن آگاهی درباره­ی خودمان، جوامعی که در آن زندگی می­کنیم و جوامع دیگری است که از نظر زمان و فضا با جوامع ما متفاوت هستند. نتایج مطالعات جامعه­شناسی باورهای معمول ما را درباره­ی خودمان و دیگران هم متزلزل می­کند و هم غنی­تر می­سازد. نتایج به دست آمده از مطالعات جامعه­شناسی همیشه با نظرات مبتنی بر باورهای معمول تناقض ندارد. اندیشه­های مبتنی بر باورهای معمول اغلب سرچشمه­های بصیرت درباره­ی رفتار اجتماعی را فراهم می­سازند. اما آن­چه باید مورد تأکید قرار گیرد این است که جامعه­شناس باید آمادگی داشته باشد که در مورد هریک از باورهای ما درباره­ی خودمان، هرچند که به آن­ها دلبستگی داشته باشیم،

این پرسش را مطرح کند که آیا واقعاً چنین است؟ با این کار، جامعه­شناسی نیز به غنی­تر ساختن هر آن­چه که در زمان و مکان «باور معمول» است کمک می­کند. جامعه­شناسی به مثابه کوششی برای درک دگرگونی­های فراگیری که در طول دو سه قرن گذشته در جوامع انسانی رخ داده­اند به وجود آمد. صنعتی شدن، شهرنشینی و انواع جدید نظام سیاسی از جمله ویژگی های مهم جهان اجتماعی امروزی هستند.

جامعه­شناسان زندگی اجتماعی را با مطرح کردن پرسش­های مشخص و کوشش برای یافتن پاسخ آن­ها از راه پژوهش نظام­یافته مورد بررسی قرار می­دهند.

کار جامعه­شناسی متضمن توانایی اندیشه­ورزی خلاق و دور نگهداشتن خود از عقاید از پیش تصور شده پیرامون روابط اجتماعی است. جامعه­شناسی پیوند نزدیکی با دیگر علوم اجتماعی دارد. همه­ی علوم اجتماعی با رفتار انسانی سروکار دارند. اما توجه خود را به جنبه­های گوناگون آن متمرکز می­سازند. پیوستگی­های میان جامعه­شناسی، انسان­شناسی و تاریخ به ویژه مهم است. جامعه­شناسی علم است به این مفهوم که متضمن روش­های نظام­یافته­ی پژوهش و ارزیابی نظریه­ها در پرتو مدارک و استدلال منطقی است، اما
نمی­تواند مستقیماً به قالب علوم طبیعی ریخته شود زیرا مطالعه­ی رفتار انسانی اساساً با مطالعه­ی جهان طبیعت فرق می­کند.

جامعه­شناسان کوشش می­کنند مطالعاتشان در مورد زندگی اجتماعی عینی بوده و به شیوه­ای آزاداندیشانه با کارشان برخورد کنند. عینیت نه تنها به نگرش­های پژوهشگر، بلکه به ارزیابی عمومی از پژوهش و نظریه که یک جزء اساسی جامعه­شناسی به عنوان رشته­ای علمی است بستگی دارد.

جامعه­شناسی رشته­ای برخوردار از آثار علمی مهم است. جامعه­شناسی
می­تواند به شیوه­های گوناگون به انتقاد اجتماعی و اصلاحات اجتماعی علمی کمک کند. نخست، درک بهتر مجموعه­ای از شرایط اجتماعی معمولاً امکان نظارت بهتری را بر آن­ها فراهم می­کند. دوم، جامعه­شناسی ما را متوجه
تفاوت­های فرهنگی کرده و امکان می­دهد تا سیاستگذاری­ها بر پایه­ی آگاهی از ارزش­های فرهنگی مختلف استوار گردد. سوم، می­توانیم نتایج اتخاذ
برنامه­های عمل خاص را مورد بررسی قرار دهیم. سرانجام و شاید مهم­تر از همه، جامعه­شناسی موجب خودروشنگری گردیده و فرصت بیشتری به گروه­ها و افراد برای تغییر شرایط زندگیشان ارائه می­کند.

جامعه­شناسی با کوشش­های متفکران برای درک تأثیرات نخستین
دگرگونی­هایی که با صنعتی شدن در غرب همراه بود آغاز می­گردد و همچنان یگانه رشته­ی اصلی است که با تحلیل ماهیت آن­ها سروکار دارد. جهان ما امروز با دنیای اعصار پیش اساساً متفاوت است. وظیفه­ی جامعه­شناسی است که به ما کمک کند که این جهان و آینده­ی اجتماعی آن را بشناسیم. در ادامه مباحث مربوط به جامعه­شناسی شایان ذکر است که جامعه­شناسی جوان­ترین رشته­ی علوم اجتماعی است. واژه­ی جامعه­شناسی را در سال 1838 آگوست کنت فرانسوی در کتاب فلسفه اثباتی­اش بدعت گذاشت. کنت را عموماً بنیان­گذار جامعه­شناسی می­دانند. او معتقد بود که علم جامعه­شناسی باید برپایه مشاهده منتظم و طبقه­بندی استوار گردد.

درس جامعه­شناسی در دهه­ی 1890 م. در بسیاری از دانشگاه­های اروپا و غرب ارائه شد. در سال 1895 م. مجله آمریکائی جامعه­شناسی انتشارش را آغاز کرد و در سال 1905 م. انجمن جامعه­شناسی آمریکا بنیان گذاشته شد. اولین مکتب جامعه­شناسی مکتب دورکیم بود. این مکتب که توسط جامعه­شناس فرانسوی امیل دورکیم تأسیس شد تأکید زیادی بر وجود واقعیت­ها در سطح اجتماع داشت.

ابوزید عبدالرحمن­بن محمدبن خلدون تاریخ­نگار، جامعه­شناس، مردم­شناس و سیاستمدار مسلمان است. وی را از پیشگامان تاریخ­نگاری به شیوه­ی علمی و از پیشگامان علم جامعه­شناسی می­دانند که حدود 400 سال پیش از آگوست کنت مؤسس علمی به نام جامعه­شناسی (به فرانسه، Sociology) می­زیست. ابن خلدون این علم جدید را عمران نام نهاد.

شایان ذکر است با توجه به این­که بررسی عوامل مؤثر در فرآیند توسعه جامعه­شناسی در ایران مورد نظر می­باشد درخصوص پیدایش، روند
شکل­گیری و تحول آن در فصل­های بعدی به آن پرداخته خواهد شد.


آسیب شناسی و جرم شناسی بزهکاری زنان و درمان آن

تدوین قواعد و قوانین حاکم بر زندگی جمعی و الزام افراد به رعایت این قوانین از سوی نمایندگان و مجریان قانون، موضوعی است که تاریخی به قدمت شکل‌گیری زندگی جمعی و گروهی انسان دارد کنترل رفتارها مطابق با معیاری و ملاک‌های مورد قبول دیگان از سوی مراجع مختلف خارجی، شیوه‌ای است که با اندکی تأثیر به کار برده می‌شود چرا که این روش‌ها تنها در صورتی کارآیی خوا
دسته بندی علوم اجتماعی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 249 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 108
آسیب شناسی و جرم شناسی بزهکاری زنان و درمان آن

فروشنده فایل

کد کاربری 8044
کاربر

فهرست مطالب

عنوان صفحه

فصل اول 1

مقدمه 2

بیان مساله 5.

تدوین سوالات پژوهشی 7

اهداف و ضرورت پژوهش 7

هدف اصلی ، هدف فرعی 9

فصل دوم 10

مفاهیم اساسی 11

چارچوب نظری 12

دیدگاه روان شناسی در مورد جرم ( نظریه ها) 12

دیدگاه جامعه شناسی 17

پیشینه تحقیق 21

یافته های تحقیق 23

ویژگی های زنان مجرم 32

سبب شناسی جرائم زنان 35

نقش انواع مشکلات خانوادگی 45

طبقه بندی معتادین 65

فحشا 69

سرقت 78

راهکارهای پیشگیری 80

فصل سوم 86

جامعه مورد مطالعه 87

حجم نمونه 87

روش نمونه گیری 87

ابزار اندازه گیری در تحقیق 87

روش تحقیق 88

روش آماری مربوط به فرضیه ها 89

فصل چهارم 90

مقدمه فصل چهارم 91

بررسی رابطه سرقت و اعتیاد زنان بزهکار 96

فصل پنجم 97

بحث و نتیجه گیری 98

پیشنهادات 101

محدودیت ها 101

منابع 102

فصل اول

مقدمه

تدوین قواعد و قوانین حاکم بر زندگی جمعی و الزام افراد به رعایت این قوانین از سوی نمایندگان و مجریان قانون، موضوعی است که تاریخی به قدمت شکل‌گیری زندگی جمعی و گروهی انسان دارد. کنترل رفتارها مطابق با معیاری و ملاک‌های مورد قبول دیگان از سوی مراجع مختلف خارجی، شیوه‌ای است که با اندکی تأثیر به کار برده می‌شود. چرا که این روش‌ها تنها در صورتی کارآیی خواهد داشت که رفتاری مخالف با قوانین حاکم بر جامعه رخ داده و امکان جلب و دستگیری فرد خاطی و مجازات او فراهم باشد.

کنترل رفتارها از سوی مراجع خارجی با تشریفات مختلف و گاهی با تناقض قانونی همراه است. مجریان قوانین از آن جهت که انسان‌اند ممکن است عمداً یا سهواً نماینده مناسبی از سوی قانون نبوده و خود اعمالی خلاف قانون مرتکب شوند.

اصلاحات مکرر قوانین برحسب مقتضیات زمان، بیانگر امکان وجود نقایصی است که انسان‌ها همواره در تلاش‌اند آنها را مرتفع نمایند.

نسبی بودن قوانین و تأثیر نارسای آن در کاهش جرائم باعث می‌شود همواره حکایت تلخ بروز جرائم تکرار شود و سنگینی بار آسیب‌های اجتماعی بر دوش جامعه فزونی یابد.

عوارض نامطلوب دردها و معضلات اجتماعی که جامعه همواره مجبور به تحمل آن است باعث شده است گروه‌های پژوهشی در قالب فعالیت‌های علمی و تحقیق در پی یافتن علل و انگیزه‌های ارتکاب جرم باشند. تا راهکارهای مناسبی را برای رهایی از این آسیب‌ها بیابند. طبق موازین حقوقی، جرم عملی است که برخلاف یکی از موارد قانونی مجازات عمومی هر کشوری باشند و مجرم کسی است که در زمان معینی عملی برخلاف مقررات قانونی کشور انجام دهد. وقوع جرم نه تنها نظم و آرامش و سلامت جامعه را بر هم می‌زند بلکه خصارت روحی و جسمی و مادی نیز به افراد و آزادی و استقلال آنها وارد می‌نماید. متأسفانه تاکنون بیشتر اقدامات برای حل مشکل بزهکاری و آسیب‌های این چنینی، جنبه قضایی و انتظامی داشته و کمتر به راهبردهای تربیتی و اصلاحی و جوانب پیشگیرانه توجه شده است. توجه به جوانب قضایی و انتظامی از طریق اصلاح و تغییر در قوانین و مقررات، عمدتاً از راه تشدید آنها و یا افزایش توان کنترل شرایط و افراد صورت می‌گیرد.

این اقدامات در جهت افزایش کنترل‌های خارجی بر رفتار انسان می‌باشد. در مقابل توجه به اقدامات اصلاحی و تربیتی از طریق تقویت کنترل‌های درونی رفتار قرار دارد که در جهت افزایش مبانی شناختی و روانی حاکم بر رفتار است.

توجه به مطالعات و تحقیقات گسترده با استناد به آخرین داده‌ها و تازه‌ترین اطلاعات و توجه به جوانب آسیب‌شناختی، سبب‌شناختی و درمانی از ابعاد روان‌شناختی، جامعه‌شناختی و جرم‌شناختی ضروری به نظر می‌رسد.

هر اقدام تربیتی و هر فعالیت اصلاحی واجد حساسیتی ویژه است.

این حساسیت از آن جهت با عوامل درونی کنترل رفتار یعنی شناخت‌ها و عواطف سروکار دارد شکلی متفاوت به خود می‌گیرد و آنگاه که موضوع مورد مطالعه مجرمین باشند مضاعف می‌شود.

بیان مسئله

شرایط، زمانی پیچیده‌تر می‌نماید که سعی بر بررسی زنان مجرم باشد.

چرا که نقش زنان در شکل‌گیری، پدیدآیی و استقرار خانواده از یکسو و انجام دوام و پایداری خانواده از سوی دیگر غیر قابل تردید و انکار است.

زنان به عنوان ایفاگران نقش‌های تربیتی در کانون خانواده و جامعه اولویت ویژه دارند و بیش از پیش موضوع توجهات تربیتی و آموزشی باشند. توجه پژوهشگران برای ریشه‌یابی آسیب‌های اجتماعی توجهی چند جانبه بوده است. انواع مشکلات خانوادگی، سطح نظارت والدین، مشکلات روانی و اختلالات رفتاری مجرمین، مشکلات آموزشی در سطوح مختلف دستگاه‌های آموزشی، پرورشی و تربیتی جامعه و ناتوانی مجرمین در یادگیری شیوه‌های کنار آمدن با مشکلات و مهارت‌های سازگار شدن و ایجاد ارتباط سالم و سازنده با دیگران و نیز تعیین نوع و میزان تأثیر مسائل اقتصادی، اجتماعی و سیاسی و... بر ارتکاب جرائم و افزایش آن از جمله متغیرهای مورد توجه پژوهشگران است.

این نوشته در تلاش است ضمن اعلام داده‌های توصیفی از وضعیت جرم و بزه در زنان و نتایج مستخرج از این داده‌ها و کم و کیف ارتکاب جرم در سطح جامعه زنان، با نگاهی واقع‌بینانه حقیقتی تلخ را بازگو کند و با ذهنی کنجکاوانه به ریشه‌یابی علل آن بپردازد و با زبانی دلسوزانه به نقایص و نقاط ضعف آن اعتراف نموده و راهکارها را بیان کند. طبقه‌بندی‌ جرائم زنان به اعتیاد، سرقت، قتل و اعمال منافی عفت و... و تقسیم‌بندی عوامل آن در قالب الگوی تکراری زمینه‌های فرهنگی، خانوادگی اجتماعی، اقتصادی و... و پیشنهاد راهکارهای نظری براساس تئوری‌های کتابخانه‌ای و راهکارهای غیرعملی موسوم نتوانسته‌اند کمترین تأثیر مثبتی کاهش در روند رو به رشد جرائم زنان داشته باشد.

ایستایی و ایستانگری نقص بزرگ فعالیت‌های پژوهشی در این زمینه است.

بنابراین به جرائم باید به عنوان موضوعاتی هشیار، آگاه و پویا نگریست که همواره برای فرار از قوانین، فراتر از آن عمل می‌کند. تا جایی که گاهی قوانین ناگزیرند از گریز آنان در گذرند پیچیدگی جرم‌شناسی در آن است که جرم‌شناسان توان مشاهده مستقیم جرم را ندارند. جرم‌‌شناسان همواره با محصولات جرم و ردپای آن مواجه می‌شوند و مشاهده ردپای جرائم، به معنای از دست دادن بسیاری از مهمترین اطلاعات در نخستین گام هر فعالیت پژوهشی است.

این تأخیر زمانی و تقلیل کمی و کیفی داده‌ها، سیر مطالعات را از ابعاد آسیب‌شناختی و سبب‌شناختی به سمت بررسی نشانه‌های جرم سوق داده و راهکارهای پیشنهادی را با مشکل تردید در حصول نتایج مواجه می‌سازد. زیرا راهبردهای طراحی شده همراه با تخمین و احتمال ارائه می‌شوند.

از دیگر سو، جرائم که همواره چند گام جلوتر از جرم‌شناسان در حرکتند و به راحتی با تغییراتی در شکل و محتوای خود می‌توانند بخش وسیعی از نیروی پژوهشگران را به بررسی فرضیات ناصواب و بحث‌های کارشناسانه نظری معطوف دارند.

بررسی مسیر تحول جرائم و تغییراتی که در گذر تاریخی آنها مشاهده می‌شود قدرت پیش‌بینی خصیصه‌های کمی و کیفی جرائمی را که در آینده به وقوع خواهد پیوست، افزایش داده و ارائه راهبردهای درمانی و پیشگیری را تقویت می‌نماید.

این خصیصه‌ در ارتباط با جرائم زنان ضرورت بیشتری دارد و لزوم توجه به دیدگاهی تحول‌نگر بیشتر محسوس است.

تدوین سؤالات اساسی پژوهش

1- بین وفقروفحشا واعتیاد زنان درجامعه رابطه وجود دارد؟

2- بین اعتیاد و سرقت چه رابطه ای وجود دارد؟

اهداف و ضرورت پژوهش

عصر ما عصر اضطراب و گسیختگی‌ها است. دلهره‌ها و نگرانی‌های حاصل از شرایط نامیمون این عصر به، اضمحلال تدریجی عواطف و قحطی فضایل بشری و روابط سالم انسانی و آرامش واقعی جان انجامیده است.

کرامات انسانی مورد آماج تیرهای زهرآلود، کینه‌توزی‌ها، عداوت‌ها، حقارت‌ها و جاه‌طلبی‌ها و فزون‌خواهی‌ها قرار گرفته است و در معرض خطر است.

انسان از اصالت خود گریزان شده است و اصل خود را از بیگانه تمنا می‌کند.

به سراغ نور امیدی است تا به جنگ ظلمات اضطراب‌آور و دلهره‌از برود و به زندگی آرام دست یابد، احساس عدم امنیت اولین اضطرار و نیز نخستین نیاز او شده است.

نیاز به آرامش و امنیت و رفتارهای هیجان‌طلبانه، او را با تعارض عجیب عجین کرده است. این نیاز به نوعی وجه مشترک تمام انگیزه‌های رفتارهای انحرافی و بزهکارانه و نیز مقصود اینگونه رفتارها است.

این خواسته تأمین‌کننده بسیاری از رفتارهای مجرمانه است که ممکن است باعث بر هم زدن امنیت و سلب آرامش دیگران گردد.

این نیاز انسانی که می‌تواند پیام‌آور آرامش باشد. به موجودی ضد اجتماعی، خطر‌آفرین و ترس‌آور تبدیل شده است که هیچ کس و هیچ موجودی از آن در امان نیست.

لذت رسیدن به آرامش چنان گمراه‌کننده است که هر رفتاری را می‌تواند توجیه کند.

هدف این پژوهش بر آن است که بزهکاری را در محدوده کمی و کیفی تعریف شده خود با دیدگاهی ریشه‌ِیابانه و علت‌جویانه بنگرد:

چرا جرم؟ کدام جرم؟ در کدام زمینه و با کدام دلیل؟ چرا همه بزهکار نیستند؟ تفاوت‌ها در چیست؟

هدف اصلی:

شناخت بزهکاری زنان و آسیب‌شناسی و درمان آن.

هدف فرعی:

شناخت عواملی که بر بزهکاری زنان تأثیرگذار است:

ـ مشکلات خانوادگی با بزهکاری رابطه دارد.

ـ میزان نظارت والدین بر انجام بزه تأثیرگذار است.

ـ شناخت مشکلات روانی، آموزشی، پرورشی که با بزهکاری رابطه مستقیم دارد.

ـ شناخت مسائل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی که بر ارتکاب جرم و افزایش آن مؤثر است.

فصل دوم

مفاهیم اساسی

چرا که جرائم زنان نه تنها در نوع و شکل خود با جرائم مردان متفاوت است. بلکه برخوردهای قانونی، قضایی و انتظامی با جرائم زنان نیز به گونه‌های دیگر است. قدر مسلم این است که برخی جرائم از قبیل فحشا، مخفی کردن اجناس و کالاهای قاچاق و اموال مسروقه، سقط جنین و واسطه‌گری در فحشا. دارای مارکی زنانه است و برخی دیگر از قبیل: سرقت، کلاهبرداری، قتل و اعتیاد دارای برچسبی مردانه است.

اگر چه این تمایز اندک‌اندک رنگ می‌بازد، اما این تفاوتهنوز آنقدر هست که نیاز به پژوهش اختصاصی داشته باشد و هر کدام از این جرم‌ها (جرم‌های زنانه) در بخش 3، یافته‌های تحقیق، توضیح کامل داده شده است.

چارچوب نظری

دیدگاه روان‌شناسی در مورد جرم:

جرائم و رفتارهای بزهکارانه از لحاظ روان‌شناسی برای ارضای نیازهای اصلی و یا به تعبیری غریزه زندگی[1] است. در مقابل غریزه مرگ و اقدامی است جهت کاهش اضطراب احساس حقارت می‌تواند رفتارهای پرخاشگرانه را تقویت نماید و حتماً به صورت مقطعی (در حین پرخاشگری) به فرد احساس قدرت بخشد.

از دیدگاه رفتاری، اعتیاد و رفتارهای انحرافی می‌تواند محصول یادگرفته‌ها و مشاهدات[2] باشد. کودکان عواقب ناخوشایند اعتیاد را درک نمی‌کنند و احساس می‌کنند باعث اصلاح رفتارهای ناخوشایند والدین شده و اخلاق آنها را خوب و نیکو می‌کنند.

در حالی که از نظر روان‌کاوان اعتیاد می‌تواند محصول افسردگی و نوعی سرمایه‌گذاری انرژی روانی برای جبران از دست داده‌ها و شکست‌ها باشد. ضمن اینکه شخصیت‌های نارسا نیز ممکن است با گرایش به اعتیاد بسیاری از آرزوهای خود را درون‌سازی کنند.

دیدگاه‌شناختی در روان‌شناسی بر تعریف‌های شناختی در نظام منطقی بزهکاران تأکید دارد و معتقد است بزهکار شرایط و عوامل را برحسب منطقی ناصواب خویش تحلیل و براساس نتایج به دست آمده رفتار می‌کند. از این دیدگاه افسردگی محصول تحلیل مصیبت‌وار وقایعی است که ممکن است هر فردی آن را تجربه کند.

پرخاشگری نیز محصول تعبیر ناصحیح و استنتاج این قضیه است که فرد خود را مستحق توجه و اقدام به هر رفتاری می‌داند. این طرز تلقی ممکن است نتیجه ناکامی‌های پی در پی و شکست‌های مکرر در مسیر زندگی باشد.

دیدگاه‌های پدیدارشناختی بیشتر به نحوه نگرش فرد به زندگی، مرگ و حمایت و اتفاقاتی که در طول مسیر زندگی اتفاق می‌افتد توجه دارد.

توجه به خطوط تحول هماهنگی یا ناهماهنگی بین آنها از جوانب اجتماعی، اخلاقی، عاطفی و شناختی و تعیین نقاط بحرانی و مقاطع حساس از جمله مواردی است که روان‌شناختی بر آن تأکید دارند.

نوجوانی به معنی تقابل همه ارزش‌های اخلاقی با توانمند‌ی‌های شناختی تازه به دست آمده است. که فرآیند اجتماعی شدن و بحران‌های عاطفی به شدت آن می‌افزاید.

سطحی از سازش نایافتگی در هر یک از مراحل بحرانی تحول از نظر روان‌شناسان قابل توجیه است که همراهی آن با اضطراب بتواند باعث تثبیت و استقرار شود.

الف) نظریه آسیب‌پذیری هورتون کولی[3]:

پریس به روابط درونی و عوامل زیستی، فردی، اجتماعی و فرهنگی و خانوادگی و نقش آن در آسیب‌پذیر شدن برخی افراد توجه دارد.

ب) نظریه روانی ـ زیستی شارل فوریه[4]:

چهار بعد تعیین شده از خلق و خو و سه بعد از منش را که متأثر از فرآیند اجتماعی شدن است ارائه می‌دهد.

چهار بعد خلق و خو عبارتند از:

1ـ خلق نوجویی و گرایش به تجارب جدید: به عنوان مبنای ارثی در فعال‌سازی یا آغازگری رفتارهایی در نظر گرفته می‌شود که به نوعی جنبه اکتشافی و کنجکاوانه دارند و فرد را به سمت تجارت موارد تازه و گرایش به هیجان حاصل از آن می‌دانند.

2ـ آسیب‌گریزی: نیز مبنای ارثی بازداری در نظر گرفته می‌شود که می‌تواند به درجات ضعیف‌تری در برخی افراد دیده می‌شود.

3ـ وابستگی به پاداش: مبنای ارثی نگهداری یا تداوم رفتارهایی است که به نوعی مراجع کنترل آنها خارجی هستند.

4ـ پایداری: به معنی پشتکار در مقابل ناکامی و رنجش و ناتوانی در گریز از این وضعیت است.

ابعادمنشی[5] بر کارآمدی شخصی و اجتماعی که به نوعی اکتسابی بوده و حاصل یادگیری از شرطی شدن ساده تا یادگیری مشاهده ای می‌باشد، توجه دارد.

«منش‌ خود فرمانی[6]» توانایی فرد در کنترل، تنظیم و تطبیق رفتار با موقعیت، مطابق با اهداف و ارزش‌های انتخاب شده فردی می‌باشد.

«منش تعاون و همکاری[7]» به معنی تفاوت‌های فردی در همانندسازی با دیگران و پذیرش از سوی آنان است.

«منش خود تعالی‌بخش[8]» شامل محدوده آگاهی متحدکننده (unitineconsciuns ness) است که در آن هر چیزی جزئی است از کل و به همانندسازی با هر چیزی که جزئی از کل همگانی است اشاره دارد.

تحقیقات طولی نشان می‌دهد که شکل‌گیری کودک (جست و جوی تازگی ـ آسیب‌پذیری وابستگی به پاداش ـ رفتار اجتماعی نوجوانی) می‌تواند به مصرف الکل و سوءاستفاده از دارو و مجرمیت در بزرگسالی بیانجامد.

نمره بزهکاران در ابعادمنشی خودفرمانی پایین و در بعد خود تعالی بخش بادا بوده است. بین بزهکاران و مادران جوان این رابطه وجود دارد و نشان‌دهنده طبقات اجتماعی پایین است. این وضعیت در وضع بدتر werse off نشان می‌دهد که مادران نوجوان و جوان بیشتر در خانواده‌های بزهکار مشاهده می‌شوند.

از لحاظ ساختار خانواده و کیفیت روابط خانوادگی والدینی که حامی نوجوانان خود هستند و روابط بین اعضای خانواده برقرار است کمتر فرزندان بزهکار تربیت می‌کنند. (والدین بهترین مرجع برای توجه و رسیدگی به موضوعات بهداشتی و سلامت جسمی و روانی فرزندان هستند[9]).

عشق میان والدین و فرزند بیش از هر عاملی جوانان را از روابط جنسی غیر مسئولانه و خشونت محافظت می‌کند. اگر این اثر حفاظتی با ارزش‌های مذهبی جهت داده شود. به قوی‌ترین شکل خود عمل خواهد کرد.

تأثیر عوامل بزهکاری با توجه به تفاوت‌های موجود در مراحل رشد روانی و اجتماعی اخلاقی، شناختی، عاطفی و حتی جسمانی دختران نسبت به پسران به گونه‌ای متفاوت است.

در افسردگی دفعات اقدام به خودکشی در میان دختران نوجوان بیشتر از پسران است. این عوامل با کاهش تدریجی اعتماد به نفس در دختران در مسیر تحول روانی همراه است. نوجوانان دختر بیشتر از پسران ممکن است مورد سوءاستفاده جنسی قرار بگیرند و وابستگی اقتصادی، اجتماعی و روانی در دختران بیشتر مشاهده می‌شود. دختران کمتر از پسران به اعتیاد روی می‌آورند و هیجانات آنها متفاوت است.

دیدگاه جامعه‌شناختی در مورد جرم

1ـ رویکرد نقش‌گرایانه:

به نظر امیل دورکیم جرم ویژه واقعیتی است اجتماعی، و به وجدان جمعی ربط دارد و تعیین‌کننده مرزهای وجدان و عواطف اجتماعی است. بنابراین اگر وجدان اجتماعی دگرگون شود مفهوم جرم نیز تحول می‌یابد.

2ـ نظریه فشارساختی[10]:

مرتن معتقد است بزهکاری بیشتر دارای ابعاد اقتصادی است و از ساختار اجتماعی ناشی می‌شود. زیرا در جامعه کنونی ثروت ارزش والایی به حساب می‌آید. گروهی از مردم برای رسیدن به آن راه‌های نامشروع را اختیار می‌کند. میزان بالای کجروی و انحراف نتیجه فاصله‌ای است که میان انتظارات اجتماعی و موقعیت‌ها و همچنین اهدافی که از نظر فرهنگی تعریف شده‌اند از یکسو و وسایل موجود برای نیل به آنها از دیگر سو وجود دارد.

3ـ نظریه کنترل جرم[11]:

به نظر الیوت کوری روش‌های مرسوم کنترل جرم (مانند افزایش تعداد پلیس یا فرستادن مجرمین بیشتر به زندان) برای مدت طولانی موفقیت‌آمیز نیست بلکه باید به اصلاح علل و ریشه‌ای جرم مانند بیکاری، نابرابری اقتصادی و اجتماعی پرداخت.

4ـ نظریه تضاد[12]:

براساس دیدگاه مارکس شیوه تولید اقتصادی روابط اجتماعی را مشخص می‌کند. تقسیم‌بندی جامعه به طبقه صاحبان ابزار تولید و سرمایه و طبقه‌ای که نیروی کار خود را عرضه می‌کنند و تضاد آشتی‌ناپذیر میان این دو طبقه، اساس این نظریه است.

کاربرد نظریه مارکستیسی در جرم‌شناسی اینگونه است که چون در اقتصاد سرمایه‌داری ابزار تولید در اختیار عده محدود قرار دارد. انقیاد اقتصادی توده‌ها، غریزه اجتماعی انسان را خفه می‌کند به بروز خودپرستی، بی‌عاطفه‌گی و روحیه تسلط در قدرتمندان منتهی می‌شود و فقرا با شرایط نامطلوبی چون مسکن نامطلوب و نامناسب و فقر و بیماری‌های مکرر و... دست به گریبان هستند.

5ـ نظریه تعارض فرهنگی[13]: (Henry moc key)

هنری مک‌گی بر این باور است که جرم از فقران الگوی اجتماعی روشنی از رفتار بهنجار منتج می‌شود و افزایش تعارض در هنجارها که با مهاجرت همراه است. به تکثر سریع جامعه منتهی می‌شود و این تعارضات در سطح فرهنگی گسترش می‌یابد.

6ـ بزهکاری به عنوان خرده فرهنگ[14]:

بنا به باور کوهن، خرده فرهنگ بزهکاری به نظامی از ارزش‌ها و باورها گفته می‌شود که ارتکاب اعمال خلاف را تشویق می‌کند. منزلت افراد را براساس این اعمال تعیین می‌کند و با افراد خارج از محیط اجتماعی بزهکاران روابط خاصی برقرار می‌سازد.

7ـ نظریه برچسب‌زنی (واکنش اجتماعی)[15]:

به اعتقاد هوارد بکر، انحراف نتیجه اعمال قوانین و مجازات‌ها در مورد فرد خلافکار است و منحرف کسی است که این برچسب به او زده می‌شود.

فرآیند برچسب‌زنی فرد را در مسیر کجروی سوق می‌دهد و او را از اجتماع دور می‌سازد.

8ـ نظریه ارتباط نسبی[16]:

ادوین ساترلند معتقد است مجرمین اعمال خلاف خود را از طریق مشاهده انحراف و تقلید از کسانی که رفتارهای منحرف دارند. به ویژه کسانی که به آنها احترام می‌گذارند و آنها را ستایش می‌کنند، می‌آموزند.


تحقیق جامعه شناسی از دیدگاه قرآن

‹‹ جامعه شناسی نفاق در قرآن ›› موضوع تصویب شده برای این پژوهش است با مشورتی که در یک نشست کوتاه با جناب اقای دکتر رفیع پور داشتم ، ایشان این عنوان را قابل نقد می دانستند و پیشنهاد ایشان تغییر موضوع بود پس از چندی که مقداری از پژوهش انجام شد و برای تأیید و اظهار نظر به ناظر محترم تقدیم شد ، با توجه به موضوع تصویب شده، ایشان کار ما را بر شناسایی
دسته بندی علوم انسانی
بازدید ها 1
فرمت فایل doc
حجم فایل 465 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 214
تحقیق جامعه شناسی از دیدگاه قرآن

فروشنده فایل

کد کاربری 8044
کاربر

مقدمه

فرهنگ و نظام اجتماعی –سیاسی اسلام ،در جریان رشد و پویایی خویش همواره در معرض خطراتی بوده و می باشد . باتوجه به تاریخ اسلام و متون دینی می توان دریافت ،گاهی خطراتی که از درون فرهنگ و نظام اسلامی را در معرض آسیب قرار داده است با اهمیت تر از تهدیداتی است که ازبیرون با آن مواجه بوده است . بنابراین در صورت موفقییت نیروهای خطرساز درونی، ضربه های کاری تری وارد می آورند .

توضیح اینکه: با دقت در مشاهدات اجتماعی چنین نتیجه گیری می شود که برخی انسانها بر شخصیت واقعی خویش روکش ایمان کشیده و دینداری را ابزاری جهت دنیا محوری خود قرار داده اند ، و چون از بیشتر راهکارهای اجتماعی نظام اجتماعی –سیاسی جامعه اطلاع دارند و می توانند مشکلاتی جدی در مسیر رشد و پویایی فرهنگ اسلامی ایجاد کنند .در فرهنگ دینی به اینگونه افراد منافق گفته می شود .

نفاق مشکلی است که اسلام از ابتدای ظهور با آن مواجه بوده است و در قرآن و روایات جزء های آن بارها مورد تأکید قرار گرفته است . از اینرو بهترین روش جهت رفتار شناسی و درنتیجه کنترل این قشر از جامعه برسی متون مذهبی و دینی است که در این برسی ارجحیت با قرآن می باشد.بنابراین با توجه به خطرهایی که از ناحیه این گروه جامعه را تهدید می کند، شناخت کنش های منافقان در عرصه های مختلف اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، اقتصادی می تواند به شناخت ساخت نظام کنش منافقان و روابط اجتماعی آنها در عرصه های مختلف و تعیین چگونگی واکنش منافقان نسبت به قضایای مختلف، کمک کند . بنابراین سعی ما در این پژوهش این است که با توجه به آیات قرآن از ویژگی های این گروه و راه های کنترل خطرات آنها آگاه شویم و سپس تحلیلی جامعه شناسانه از نوع رفتار و عملکرد منافقان ارائه دهیم. علاوه بر این استخراج مفاهیم اجتماعی قرآن پیرامون موضوع مورد پژوهش از نکات مثبت پژوهش می باشد .

موضوع پژوهش:

‹‹ جامعه شناسی نفاق در قرآن ›› موضوع تصویب شده برای این پژوهش است . با مشورتی که در یک نشست کوتاه با جناب اقای دکتر رفیع پور داشتم ، ایشان این عنوان را قابل نقد می دانستند و پیشنهاد ایشان تغییر موضوع بود . پس از چندی که مقداری از پژوهش انجام شد و برای تأیید و اظهار نظر به ناظر محترم تقدیم شد ، با توجه به موضوع تصویب شده، ایشان کار ما را بر شناسایی سنخ اجتماعی منافق و صورت کنش متقابل این سنخ در قرآن ››متمرکز کردند .

بیان مسئله:

انسان موجودی است نفع طلب و اساس همه کنشهای بشری جلب منفعت و دفع ضرر می باشد ولی مصداق نفع و طلب بر اساس باورها و ارزشها متغییر است . شاید به همین دلیل از کنشگران مختلف براساس باورهای متفاوت و ارزشهای گوناگون ، در مسئله گروهی ، کنشهای متفاوتی صادر می شود . عده ای کنشهایشان ابزاری صرف ،بعضی دیگر ارزشی صرف و جمعی نیز ابزاری، ارزشی است .منافقان را می توان دسته ای دانست که کنشهای آنان ابزاری صرف بوده و جهت جلب منفعت بیشتر از هر وسیله ای استفاده می کنند ، یکی از این ابزار تظاهر به پایبندی به فرهنگ عمومی جامعه و ایجاد تضاد میان اقشار و دسته های مختلف اجتماعی و حداکثر استفاده از تضاد موجود است .

کفار نیز از همین ویژگی برخوردار بوده و برای به دست آوردن حداکثر منفعت از هیچ عملی رویگردان نیستند ، یکی از کارهای آنان کاهش همبستگی و ایجاد تضاد، در جامعه اسلامی است . این مهم در صورتی محقق می شود که کفار بتوانند با دسته هایی از جامعه اسلامی که دارای باور و ارزشی مشترکی هستند به وحدت منافع رسیده و جهت دستیابی به این هدف در تعامل مستمر باشند .

از طرفی مؤمنان در تعاملاتشان بر پایبندی به دین تأکید دارند ،تعاملات منافقان و مؤمنان با تأکید بر تظاهر به پایبندی دین صورت می گیرد تعاملات منافقان با کافران با تأکید بر تظاهر به عدم پایبندی به دین تحقق می یابد. کفار نیز در تعاملاتشان بر عدم پایبندی به دین تأکید دارند . از همینرو احتمال دستیابی منافقان به اهدافشان بیشتر از کفار است .

نتیجه تظاهر به پایبندی به دین در جامعه دینی ،زمینه سازی دستیابی افرادی به ثروت ، قدرت و منزلت می باشد که کنشهایشان ابزاری صرف بوده و نگرش آنها به معنویات نگرشی منفی است. دستیابی افراد به ثروت ، قدرت و منزلت از این شیوه کم کم سبب می شود تظاهر به پایبندی به دین ،جایگزین پایبندی به دین شده و در دراز مدت میان مؤمنان شکاف ایجاد کند و جامعه دینی را به نابودی بکشاند .

خلاصه اینکه ، نفاق ورزیدن که حاصل آن منافق است ،عملی اجتماعی است و آثار زیانباری برای گروه مؤمنان و به تبع جامعه ایمانی به دارد . علاوه بر این سرایت چنین کنشی به لایه های مختلف اجتماعی و در بر گرفتن افراد بیشتری از جامعه، که یکی از آثار زیانبار آن به شمار می آید ، تهدیدی جدی محسوب می شود .

از آنجا که مفهوم واژه نفاق وقتی محقق می شود ، که مفاهیمی همچون ایمان و کفر مصداق خارجی داشته باشد ،کار جامعه شناسان و دین شناسان خطیر تر بوده و ضرورت همکاری این دو دسته از اندیشمندان نمود عینی بیشتری پیدا می کند، لذا با توجه به سنت و فرهنگ جامعه ما ،که برای تبیین مفاهیم دینی و دستیابی به تدابیر قابل اجرا به کتاب خدا و سنت پیامبر او مراجعه می شود ، ما نیز در تبیین مفهوم نفاق و منافق و چگونگی کنش آنان با مؤمنان و کافران و بیان این موارد و تحلیل آن به زبان جامعه شناسی ، کتاب خدا، یگانه مرجع غیر قابل خدشه در نزد همه مسلمین را در پیش روی خود قرار داده و به بازیابی مجدد آن با بهره گیری از روشهای جامعه شناسی، می پردازیم .

هدف و ضرورت

هدف از انجام این تحقیق و ضرورت پرداختن به آن شامل موارد ذیل می گردد:

1-شناخت ساخت نظام کنش اجتماعی منافقان در عرصه های اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی و به تبع آن خنثی کردن خطرهای منافقان در عرصه های مختلف با توجه به آیات قرآن .

2-بهره گیری از مسائل اجتماعی مطرح در قرآن در علم جامعه شناسی .

3-استفاده از گنجینه غنی قرآن در خصوص مسائل اجتماعی مبتلا به جامعه .

4-تعریف منافق و تعیین کنش او در عرصه های اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی و اقتصادی در طول دوران نزول وحی .

5-تعیین استراتژی و خط مشی منافقان در شرایط مختلف زندگی .

6-تعیین نشانه ها و علامات مشخصه منافقان و به عبارت دیگر ریخت شناسی منافقان در شرایط مختلف با توجه به آیات قرآنی .

7-تعیین استراتژی و خط مشی منافقان در برخورد با نظام اسلامی در شرایط مختلف .

8-تعیین خط مشی منافقان ( نوع رابطه متقابل منافقان با دشمنان نظام اسلامی‌ ) در شرایط گوناگون .

9-خط مشی منافقان در هنگام بروز بحرانهای اجتماعی ،فرهنگی ، اقتصادی و جنگ های رو در رو .

10-روابط متقابل و درون گروهی منافقان با همدیگر .

فصل دوم : ادبیات پژوهش

الف: بیان مفاهیم

مقدمه:

قابل ذکر است که در این بخش ما به دنبال آموزش و یا نقد و برسی مفاهیم اجتماعی نمی باشیم بلکه ذکر آن مقدمه ای است برای وارد شدن به اصل پژوهش ، دیگر اینکه ، در این پژوهش منافقان به عنوان یک سنخ اجتماعی در برابر مؤمنان و کافران در نظر گرفته شده اند ، لذا به برسی صورت کنش متقابل منافقان با خود و دو سنخ دیگر- مؤمنان مؤمنان و کافران- خواهیم پرداخت ، از این رو توضیح اجمالی مفاهیم به کار رفته در پژوهش ، بیانگر نحوة نگرش پژوهشگر به موضوع پژوهش می باشد .

1-مفهوم سیستم

مفهوم سیستم (system)-که در فارسی به دستگاه و نظام ترجمه شده است بطور عام عبارت است از ‹‹مجموعه ای از عناصر مرتبط و هماهنگ که دارای کار و اثر جمعی باشند.››

2-مفهوم فراگیر سیستم اجتماعی

کسانی که از نگاه سیستمی به وواقعیت ها نگاه می کنند ،واقعییت های اجتماعی را ‹‹ سیستم ›› دانسته اند . یعنی آنها را مجموعه ای در ارتباط با یکدیگر (متحد المقصد) و دارای کار و اثری که مرتب بر مجموعه عناصر است ، یافته اند، بنابر این اجتماعات کوچک و بزرگ انسانی را ‹‹نظام اجتماعی›› (social system) نامیده اند

البته در چهارچوب علم جامعه شناسی اصطلاح ‹‹نظام اجتماعی››( social system) مفهوم خاص دارد که بعداً آن را مطرح خواهیم کرد .

در مجموعه واقعیت اجتماعی ،امور گوناگونی وجود دارد که در یک مطالعه دقیق ،باید هرکدام از آنها را شناخت ،در عین اینکه باید ارتباط هر‹‹امر اجتماعی›› ( social fact) با سایر واقعییتهای اجتماعی را معلوم کرد . برای انجام چنیین کاری باید از کوچکترین و محسوس ترین واقعیت اجتماعی آغاز کنیم و آن را بشناسیم و ارتباط آنرا با سایر واقعییتها نیز شناسایی کنیم …بنابر این با طرح کلیدی در جامعه شناسی و و توضیح آن سعی خواهیم کرد ‹‹واقعیتهای اجتماعی›› ( social fact) را معرفی کنیم [1]

3-مفهوم رفتار behavior

رفتار در مفهوم عام ، دگرگونی ، حرکت یا پاسخ هر موجود یا واحد یا مجموعه در برابر وضع و شرایط محیط پیرامون است .

پارک(R.E.park) می نویسد ‹‹ واقعیت این است که هر دانشی در هر جا، در جستجوی توصیف و تبیین حرکتها ، دگرگونیها و واکنشها ، یعنی رفتار جزئی از جهان در برابر ماست ››[2]

4-مفهوم عمل(action) ، عمل اجتماعی(social acion) و تعامل اجتماعی(ntraction)

اگر رفتار دارای معنی باشد ،عمل نامیده می شود و اگر عمل انسان به سوی شخص یا گروهی دیگر جهتگیری شده باشد و ‹‹دیگری›› در انجام دادن و نحوه آن مورد نظرباشد به چنین عملی ‹‹عمل اجتماعی››(social action) گویند .

عمل اجتماعی(social action)دو سویه ،تعامل نامیده می شود .

5-گروه اجتماعی social group

گروه اجتماعی عبارت است از : افراد دارای تعامل نسبتاً مستمر با احساس پیوند [3]

6-هنجار (norm)

تعامل انسان با انسان در مواردی موضوعاً موقت و منقطع است مثل اینکه از کسی ساعت و زمان را بپرسیم . اما در مواردی موضوع تعامل قابلیت تداوم دارد . در چنیین مواردی اگر تعامل و شکل و اندازه آن مورد توافق طرفین باشد ، تعامل ادامه می یابد و اگر مورد توافق نباشد منجر به ترک تعامل یا نزاع می شود تعامل منجر به نزاع ، ستیز نامیده می شود . ستیز نیز ممکن است تداوم یابد یا ترک شود . ترک ستیزه یا به به علت خستگی و احساس بی ثمری در طرفین است و یا در اثر غلبه یکی و تسلیم دیگری است و یا بر اثر ایجاد توافق جدید .اگر به ذکرشد توجه کنید در می یابید که تعامل مستمر حاصل نمی شود مگر با توافق یا با اجبار . رضایت از تعامل نتیجه توافق بر تعامل است و نارضایی و عدم توافق به یکدیگر وابسته اند و ترک تعامل یا نزاع و ستیزه نتیجه نارضایتی و عدم توافق است…. اما اگر طرفین بر وجود و تعامل بین خود و نوع تعامل و انتظارات متقابل و چند وچون و زمان و مکان و فاعل عمل توافق داشته باشند آن تعامل مورد توافق و قابل دوام است . قاعده ای که همه نکات یاد شده را بیان می کند و مورد توافق طرفین است ،هنجارnorm)) نامیده می شود .[4] افراد

در شرایط خاص نیز اتفاقی عمل نمی کنند و در همان شرایط هم بر اساس سنتهای فرهنگی عمل می کنند و این اعمال هم دارای نظم و قابل پیش بینی است.

‹‹کاملاً واضح است که اعمال انسان با پیچیدگی خود نمی تواند بدون یک نظام نسبتاً پایدار سمبولیک واقع گردد .درحالیکه معنای عمل در شرایط ویژه اتفاقی نیست این نوع نظام مشترک از نظر کنش متقابل دارای کارکرد است و آن را سنت فرهنگی می خوانند ›› 1

متغیرهای الگویی پارسونز فرایند کنش اجتماعی افراد را نسبت به موقعیت خود بیان می کند و شرایط ساختی کنش اجتماعی است .منظور از متغیر الگویی ،انتخاب یک شق از دو شقی است که عامل پیش از آنکه معنای موقعیت بر او معلوم باشد و بخواهد به عمل دست بزند باید یکی از آن دو را انتخاب کند .

پارسنز شقوق دوگانه انتخاب را (متغیرهای الگویی)می نامند .