فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

پیشینه تحقیق و ادبیات نظری سلامت عمومی

پیشینه تحقیق و ادبیات نظری سلامت عمومی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 10
فرمت فایل doc
حجم فایل 48 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 28
پیشینه تحقیق و ادبیات نظری سلامت عمومی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سلامت عمومی

تعاریف سلامت عمومی

سلامت عمومی عبارت است از اینکه فرد چه احساسی نسبت به خود دنیای اطراف، محل زندگی، اطرافیان مخصوصا‌ با توجه به مسئولیتی که در مقابل دیگران دارد. چگونگی سازش وی با درآمد خود و تفاوت موقعیت مکانی و زمانی خویشتن (میلانی فر، 1373).

علم سلامت عمومی شاخه‌ای از علم بهداشت است که با پیشگیری از اختلال­های روانی و حفظ شیوه­های بهینه زندگی و بهداشت عاطفی سر وکار دارد. علم سلامت روان فرایند همیشگی است که از بدو تولد تا هنگام مرگ ادامه می‌یابد این علم با چهار هدف شکوفایی توان بالقوه، شادکامی، رشد و تحولی هماهنگ، و زندگی مؤثر و کارآمد سعی می‌کند از طریق آموزش به کارکنان بهداشت روانی، پیشگیری، درمان اختلال­های روانی و حفظ و تداوم بهداشت روانی در اشخاص سالم شرایطی ایجاد کند که شهروندان جامعه بتوانند در خانه، مدرسه، جامعه، محیط­های کاری و نهایتاً با خویش سازگار شوند (حسین شاهی برواتی؛ 1379؛ ص 1).

در اساسنامه سازمان بهداشت مصوب سال 1948 آمده است : « سلامت عبارت است از رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه فقط نبودن بیماری و ناتوانی» (اصفهانی ، 1383، ص 7).

سلامت روان عبارت از رفتار موزون و هماهنگ با جامعه، شناخت و پذیرش واقعیتهای اجتماعی و قدرت سازگاری با آنها، ارضاء نیازهای خویشتن به طور متعاون و شکوفایی استعدادهای فطری خویش می باشد (حاجی آقاجانی و اسدی نوقابی، 1378؛ ص 16).

2-2-2- تاریخچه مختصری بر سلامت عمومی

بهداشت عمومی از پیشینه‌ای به قدمت انسان متمدن و تاریخچه‌ای کوتاه، به لحاظ علمی، برخوردار است با اینکه فلاسفه هزاران سال در خصوص « سلامت » سخن می‌راندند، صرفاً در 1908 بود که نخستین جمعیت برای سلامت روان تأسیس گردید. در 1919 ، «جامعه و ملی سلامت و روان » تشکیل شد که به تدریج به « کمیته بین المللی سلامت روان » تبدیل شد و نشریه‌ای به نام «سلامت روان» منتشر نمود تا یافته‌های پیشرو و حتی سراسر جهان را گردآوری کند و ارتباط و همکاری دست‌اندرکاران این حوزه را تسهیل نماید. نمود کنونی سلامت را می‌توان در روانشناسی جامعه­نگر و مراکز بهداشت روانی جامعه­نگر یافت که با هدف سه نوع پیشگیری در سطح وسیع و اجتماعی فعالیت دارد. جلوگیری از بروز اختلال­های روانی (پیشگیری نخستین) ، تشخیص و درمان زود هنگام اختلال­ها (پیشگیری ثانوی) و کمک به معضلات و مشکلات ناشی از ابتلاء به اختلالهای روانی (پیشگیری ثالث) در روانشناسی، علاوه بر اهمیتی که برای پیشگیری قایل می‌شویم، به دنبال دستیابی به ویژگی­ها و کیفیتی هستیم که سالم، سازگار و در یک کلام مطلوب به شمار می‌آیند. مواردی که نمی‌توان صرفاً از طریق توجه محض به پیشگیری به آنها دست یافت کما اینکه این طرز تلقی با تعریف کامل بهداشت روانی نیز مطابقت بیشتری دارد (حسین شاهی، 1379، ص 1).

2-2-3- شاخص­های سلامت عمومی

سلامت عمومی را با شش معیار می توان مورد ارزیابی قرار داد:

1- فرد سالم احساس می­کند، راحت است و می­تواند باخودش زندگی کند ، محرومیت­ها و استعدادهای خود را می­شناسد، کمبودهای خود را می­پذیرد و برای بهبود رفتار خود قدم بر می­دارد. بر احساسات خود تسلط دارد و معیارهای جامعه­ای را که درآن زندگی می­کند، زیرپا نمی­گذارد. می­داند که در فراز و نشیب­های زندگی گاهی با موفقیت و زمانی هم با عدم توفیق روبرو خواهد بود و آن­را می­پذیرد و به نحوی خود را از این بن بست بیرون می­کشد.

2- چگونگی روابط فرد با اطرافیانش است، شخص سالم دیگران را دوست دارد و همچنان که به آنها اعتماد دارد، متقابلاً مورد اعتماد و احترام آنان قرار می­گیرد. تفاوت­های افراد را می­پذیرد و به آنها خرده نمی­گیرد. در میان هر گروهی که قرار می­گیرد با حفظ فردیت خویش، قادر است جزئی از آن گروه گردد.

3- قدرت مقابله فرد با مشکلات زندگی می­باشد، شخص سالم خود را با ناملایمات تطبیق داده، از راه سازگاری به عرصه زندگی وارد می­شود و اهداف واقع­گرا برای خود در نظر می­گیرد و برای دستیابی به آنها اقدام می­کند. او می­داند که در طول زندگی با مشکلات نیز مواجه خواهد شد و احساس سعادت «نسبی» است و برای دستیابی به سعادت باید کوشش نمود. پایه سلامت روان در کودکی گذارده می­شود و هیچگاه از تکامل باز نمی­ایستد (شریفی، 1389).

4- عزت نفس و پذیرش: افراد دارای سلامت عمومی تا حدودی این احساس را دارند که آدمی هستند با ارزش و مورد قبول اطرافیان خود، با افراد دیگر راحت هستند و در موقعیت­های اجتماعی به خوبی عمل می­کنند، آنها احساساتی نظیر بی­ارزشی، ناامیدی، عدم پذیرش از سوی دیگران و احساس فقدان حتی یک دوست را در دنیا ندارند.


پیشینه تحقیق و مبانی نظری سلامت عمومی و تعارض کار خانواده

پیشینه تحقیق و مبانی نظری سلامت عمومی و تعارض کار خانواده
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 14
فرمت فایل doc
حجم فایل 109 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 28
پیشینه تحقیق و مبانی نظری سلامت عمومی و تعارض کار خانواده

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

سلامت عمومی و تعارض متقابل کار- خانواده

چهارچوب این پژوهش پنداشتی بوده و بر پایه مفاهیم سلامت عمومی و تعارض متقابل کار- خانواده استوار است که در این راستا مفاهیمی همچون سلامت، تعاریف سلامت، ابعاد سلامتی، تعارض کار با خانواده، تعارض خانواده با کار و ابعاد آن ها (زمان، فشار، رفتار) مورد بحث قرار می گیرد.

سلامت یکی از واژه هایی است که بیشتر مردم با آن که مطمئن هستند معنای آن را می دانند، تعریف آن را دشوار می پندارند. از این رو تعاریف بسیاری از سلامت در دوره های مختلف شده است(37).

به طور کلی سلامتی مفهوم وسیعی دارد و تعریف آن تحت تاثیر میزان آگاهی و طرز تلقی جوامع با شرایط گوناگون جغرافیایی و فرهنگی قرار می گیرد. ضمن این که سلامتی یک روند پویاست و با گذشت زمان نیز مفهوم آن تغییر خواهد کرد(38). قدیمی ترین تعریف سنتی که از سلامتی شده است عبارت است از " بیمار نبودن". انتقاد وارد شده بر این تعریف آن است که نقش عوامل تعیین کننده زیست محیطی، اجتماعی، روان شناختی و فرهنگی را در تعریف سلامتی در نظر نگرفته است(42،39). نارسایی این مفهوم زیست پزشکی[1]، منجر به ایجاد مفهوم اکولوژیک[2] شده است که سلامت را به عنوان تعادل پویا بین انسان و محیط زیست و بیماری را به صورت عدم تعادل وجود انسان با محیط زیست در نظر می گیرد(40). با پیشرفت های علوم اجتماعی در دوران معاصر آشکار شد که سلامت می تواند تحت تاثیر عوامل اجتماعی، روان شناختی، فرهنگی، اقتصادی وسیاسی قرار گیرد و هنگام تعریف و اندازه گیری سلامت باید این عوامل را هم در نظر گرفت(41). مدل کلیت[3] ترکیبی از همه مفاهیم نام برده شده را بیان می کند و می گوید: سلامت، نشانه ای از فکر سالم و عالی در بدن سالم و در خانواده های سالم و محیطی سالم است. این مدل به ارتقاء سلامت و حفظ آن تاکید می کند(37). تعاریف متعددی از سلامت وجـود دارد. فرهنگ وبسـتر[4] سلامتی را وضعیت خوب جسـمانی و روحی و به خـصوص عاری بودن از درد یا بیـماری جسمی می داند در حالی که فرهنگ آکسـفورد سلامتی را وضعیت عالی جسم و روح و حالتی که اعمال بدن به موقع و موثر

انجام شود بیان می کند(42).

دان[5] سلامتی را به صورت وضعیتی که در آن فرد تعادل و مسیر هدفمند را در محیط خود حفظ می کند، بیان می نماید. در حقیقت تعاریف سلامتی بر دو نظر کلی تاکید دارند، سلامتی پویا است و نه ایستا و محیط و زمینه زندگی افراد بر میزان دستیابی آن ها به سلامتی تاثیر گذار است(43). با این وجود تعریفی که بیشتر از همه درباره سلامت پذیرفته شده است، تعریف سازمان بهداشت جهانی[6] است که در مقدمه اساسنامه آن ذکر شده است:" سلامتی عبارت است رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه تنها بیماری یا معلول نبودن"(44). بدین منوال از تعریف سازمان جهانی بهداشت چنین بر می آید که سلامتی مفهومی بسیار گسترده تر از رفاه جسمی است و برای سالم بودن، تعادل و هماهنگی در عملکرد روان و مغز نیز الزامی است(45). در سال های اخیر با گنجاندن توانایی داشتن "یک زندگی اقتصادی و اجتماعی مثمر" این تعریف تقویت شده است. تعریف WHO از سلامتی از این نظر که بسیار گسترده است، مورد انتقاد قرار گرفته است و بعضی از اشخاص استدلال می کنند که نمی توان سلامت را به عنوان یک حالت کلی تعریف کرد بلکه باید به صورت یک فرایند تطبیق پیوسته با تقاضاهای دیگر زندگی و تغییراتی که به معنای زندگی داده می شود، در نظر گرفته شود. این یک مفهوم پویا است که کمک می کند تا مردم خوب زندگی کنند، خوب کار کنند و از زندگی خود لذت ببرند. بنابراین تعریف سازمان بهداشت جهانی از سلامت به نظر بسیاری از اشخاص به عنوان یک هدف آرمانی محسوب می شود تا فرضیه ای واقع بینانه که ممکن است در برخی از افراد وجود داشته باشد و در سایرین خیر(37).

به این منظور عده ای از محققان سازمان بهداشت جهانی یک تعریف عملیاتی را برای سلامتی بیان کرده اند که شامل 1- نبودن شواهد آشکار بیماری و درست عمل کردن شخص به طور عادی در حدود معیارهای پذیرفته شده سلامتی در مورد یک جنس، سن، جامعه و منطقه جغرافیایی.

2-کار کردن چند اندام بدن به اندازه کافی و در رابطه با یکدیگرکه نشانه نوعی تعادل یا پایداری بدن است. این حالت نسبتاً ثابت است اما چون انسان تابع محرک های داخلی است ممکن است تغییر نماید(42).

علی رغم محدودیت های نام برده مفهوم سلامتی مطابق تعریفWHO کاربرد مثبت و گسترده دارد و استاندارد"سلامت مثبت" را تعیین می کند. این تعریف نشان دهنده آرزوی مردم و نماینده هدف کلی یا هدفی است که مـلت ها باید برای آن بکوشند. سلامـت بر تمام ابعـاد زندگی افراد تاثیر گذار است، از طرف

دیگرشغل و حرفه، نقش اجتماعی و روابط بین فردی متاثر از سلامت می باشند(46).

در حرفه پرستاری چهار تعریف به واسطه چهار الگو توسط اسمیت[7] پیشنهاد شده است:

1-الگوی ادیو منیستیک[8](ایده آلی): در این حالت فرد به خود یابی و حد کمال رسیده و توانایی خود را از بالقوه به بالفعل در می آورد.

2-الگوی سازگاری[9]: انسان به طور موثر قادر به کنش با محیط فیزیکی و اجتماعی خود است.

3-الگوی ایفاء نقش[10]: بیانگر میزان توانایی فرد در ایفای نقش خود به طور موثر است.

4-الگوی کلینیکی[11]: فقدان علائم و نشانه های بیماری و ناتوانی قابل تشخیص با علم پزشکی است.

از نظر اسمیت الگوی ایده آلی جامع ترین الگو و الگوی کلینیکی سطحی ترین الگو است (42).

با توجه به تعاریف سلامتی متوجه می شویم که سلامتی دارای ابعاد متعددی است. بانکر و کووالکسی[12] پنج بعد جسمی[13]، روانی[14]، اجتماعی[15]، معنوی[16]و عقلانی[17] را به عنوان ابعاد سلامتی معرفی نموده اند (45). در صورتی که آقا ملایی و ملک افضلی، علاوه بر ابعاد فوق، بعد شغلی[18] را نیز جزء ابعاد سلامتی می دانند (47،37).

معمول ترین بعد سلامتی، سلامت جسمی است که نسبت به دیگر ابعاد سلامتی ساده تر می توان آن را ارزیابی کرد. سلامت جسمی در حقیقت ناشی از عملکرد درست اعضاء بدن است(38). نشانه های سلامت جسمی در فرد عبارت است از: سیمای خوب، پوست تمیز، اشتهای کافی، خواب راحت، وزن مناسب و .... (37). بعد دیگر سلامتی بعد روانی است که شامل توان واکنش در برابر انواع گوناگون تجربه های زندگی به صورت قابل انعطاف و معنی دار است(37). بعضی از نشانه های سلامت روانی عبارت است از: سازگاری فرد با خود و دیگران، قضاوت صحیح در برخورد با مسائل، داشتن روحیه انتقاد پذیری و داشتن عملکرد مناسب در برخورد با مشکلات(42،38).

بعد اجتماعی سلامتی شامل: سطوح مهارت های اجتماعی، عملکرد اجتماعی و توانایی شناخت هر شخص از خود به عنوان عضویی از جامعه بزرگتر است(37). این بعد به نوشته حاتمی و همکاران از دو جنبه قابل بررسی است: یکی ارتباط سالم فرد با جامعه، خانواده، مدرسه و محیط شغلی و دیگری سلامتی کلی جامعه که با توجه به شاخص های بهداشتی قابل محاسبه، می توان سلامت جامعه را تعیین و با هم مقایسه کرد(38). اختلال در یک بعد از سلامت می تواند سایر ابعاد را نیز تحت تاثیر قرار دهد( نمودار 1).


[1] -bio medical

[2] - ecologic

[3]- holistic

[4] -webster

[5]- Dunn

[6]- World Health Organization

[7] -Smit

[8]- euduimonistic

[9]-adaptation model

[10]-role playing model

[11] -clinical model

[12] -Bunker&kowalski

[13] -physica Dimension

[14] -mental Dimension

[15] -social Dimension

[16]-spiritual Dimension

[17] -intellectual Dimension

[18]-vocational Dimension


پیشینه تحقیق و مبانی نظری سلامت عمومی

پیشینه تحقیق و مبانی نظری سلامت عمومی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 6
فرمت فایل doc
حجم فایل 78 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 40
پیشینه تحقیق و مبانی نظری سلامت عمومی

فروشنده فایل

کد کاربری 4558
کاربر

توضیحات: فصل دوم پایان نامه کارشناسی ارشد (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)

همراه با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه

توضیحات نظری کامل در مورد متغیر

پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه

رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب

منبع : انگلیسی وفارسی دارد (به شیوه APA)

نوع فایل: WORD و قابل ویرایش با فرمت doc

قسمتی از متن مبانی نظری و پیشینه

در خصوص مفهوم سلامت، تعریف سلامت از دیدگاههای مختلف، ابعاد سلامت، مدل­های موجود در سلامت و عوامل موثر بر آن مورد بحث قرار می­گیرد.

سلامت یکی از واژه­هایی است که بیشتر مردم با آنکه مطمئن هستند که معنای آن را می­دانند تعریف آن را دشوار می­یابند. از این­رو تعاریف بسیاری از سلامت در دوره­های مختلف شده و تعریفی که از همه بیشتر پذیرفته شده تعریف سازمان بهداشت جهانی است که سلامت را چنین تعریف می­کند: سلامتی عبارت است از رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی و نه تنها بیماری یا معلول نبودن(73).

در فرهنگ آکسفورد[1]، سلامتی بصورت وضعیت عالی جسم، روح و حالتی که اعمال بدن به موقع و بطور موثر انجام می­شود، تعریف شده است، در جای دیگر سلامتی بصورت حالتی از تعادل نسبی شکل و اعمال بدن که در نتیجه تنظیم موفق و پویای بدن بر علیه نیروهایی که سعی در مختل کردن آن دارند، بیان شده است. وبستر سلامتی را وضعیت خوب و عالی بدن، فکر و روح و بخصوص عاری بودن از درد یا بیماری جسمی تعریف نموده است(73 و74). دان[2] سلامتی را بصورت وضعیتی که در آن فرد تعادل و مسیر هدفمند را در محیط خود حفظ کرده و بر جنبه پویایی سلامت تاکید دارد، تعریف می­نماید. تعاریف فعلی از سلامتی سعی دارند از دان ایده بگیرند و در حقیقت تعاریف بر دو نظریه کلی تاکید دارند: سلامتی پویا است نه ایستا و محیط یا زمینه زندگی افراد بر میزان رسیدن آنها به سلامتی تاثیر گذار است(75). بدین منوال از تعریف سازمان بهداشت جهانی چنین بر می­آید که سلامتی، مفهومی بسیار گسترده تر از رفاه جسمی است و برای سالم بودن، تعادل و هماهنگی در عملکرد جسم و روان الزامی است(76).

با اینکه تعریف سازمان بهداشت جهانی از سلامت، در سالهای اخیر با گنجاندن" توانایی­ی داشتن یک زندگی از نظر اقتصادی و اجتماعی مثمر" تقویت شده است، با این وجود این تعریف عملیاتی نیست. یعنی نمی­توان آن را به صورت مستقیم اندازه­گیری کرد. در این رابطه گروهی از محققین سازمان بهداشت جهانی یک تعریف عملیاتی را برای سلامتی توصیه کرده­اند که عبارت است از:

الف) عدم وجود شواهدی دال بر بیماری و درست عمل کردن بر حسب سن، جنس، جامعه و منطقه جغرافیایی.

ب) عملکرد مناسب اندامهای مختلف در ارتباط با دیگر اندامها که باعث بوجود آمدن نوعی توازن و پایداری می­شود.

این حالت نسبتا ثابت است اما چون انسان تابع محرک­های داخلی است ممکن است تغییر کند(73 و74). نهایتا باید گفت: مفهوم سلامتی مطلق نبوده و نسبی می­باشد و هر فرد در مقایسه خود با شرایط قبلی­اش و یا در مقایسه خود با دیگران آن را معنی می­کند و ممکن است در زمانها و مکانهای مختلف مفهوم آن متفاوت باشد ولی اگر بخواهیم یک تعریف عملی و عینی از سلامت ارائه دهیم باید بگوییم که سلامتی عبارت است از فقدان بیماری و داشتن تعادل جسمی و روحی(73). با توجه به تعاریف سلامتی متوجه می­شویم که سلامتی یک مساله چند بعدی است. بانکر و کووالسکی[3] پنج بعد جسمی[4] ، روانی[5] ، اجتماعی[6] ، معنوی[7] و عقلانی[8] را به عنوان ابعاد سلامتی معرفی نموده اند(76). در صورتیکه لونستین[9] و آقاملایی علاوه بر ابعاد فوق بعد شغلی را نیز جز ابعاد سلامتی معرفی نموده­اند(74 و76).

بعد جسمی، معمول­ترین بعد سلامتی است که نسبت به ابعاد دیگر سلامتی ارزیابی آن ساده­تر می­باشد. سلامت جسمی در حقیقت ناشی از عملکرد درست اعضای بدن است. از نظر بیولوژیکی عمل مناسب سلولها و اعضای بدن و هماهنگی آنها با هم نشانه سلامت جسمی است که بعضی از علایم آن عبارتند از ظاهر خوب و طبیعی، وزن مناسب، اشتهای کافی، خواب راحت و منظم، حرکات بدنی هماهنگ و...(77).

بعد دیگر بعد روانی است که عبارت است از قابلیت ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی واجتماعی و حل تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، عادلانه و مناسب. از نظر مازلو فردی که از سلامتی روانی برخوردار است دارای خصوصیاتی از قبیل درک مناسب از واقعیت، توانایی قبول خود و دیگران و ذات بشریت، توانایی برای تمرکز بر حل مشکلات و خلاقیت، همانند سازی با نوع بشر، تمایل برای نشان دادن واکنش­های هیجانی و عاطفی می­باشد(78).

فرهنگ بزرگ روان شناسی لاروس[10]، سلامت روانی را چنین تعریف می­کند: استعداد روان برای هماهنگ، خوشایند و موثر کار کردن برای موقعیت های دشوار انعطاف پذیر بودن و برای بازیابی تعادل خود، توانایی داشتن(71).

طبق مکتب زیست گرایی که اساس روان پزشکی را تشکیل می­دهد، سلامت روانی زمانی وجود خواهد داشت که بافتها و اندامهای بدن به طور سالم کار کنند. هرنوع اختلال در دستگاه عصبی و در فرایندهای شیمیایی بدن، اختلال روانی به همراه خواهد آورد(70 و71 و74).

مکتب انسان­گرایی معتقد است که سلامت روانی، یعنی ارضای نیاز­های سطوح پایین و رسیدن به سطح خود شکوفایی. هر عاملی که فرد را در سطح ارضای نیاز های سطوح پایین نگهدارد و از خود شکوفایی او جلوگیری کند اختلال رفتاری بوجود خواهد آورد(71 و 74).

مکتب روانکاوی معتقد است که سلامت روانی یعنی، کنش متقابل موزون بین سه عنصر مختلف شخصیت: نهاد، من و من برتر. بدین صورت که من باید بتواند بین تعارضهای نهاد و من برتر تعادل بوجود آورد(71 و74).



[1]-Oxford

[2]-Dunn

[3]-Bunker & Kowalski

[4]-physical dimension

[5]- mental dimension

[6]-scial dimension

[7]-spiritual dimension

[8]-intellectual dimension

[9]-Lowenstein

[10]-Larous