فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

فایل شاپ

فروش مقاله،تحقیقات و پروژه های دانشجویی،دانلود مقالات ترجمه شده،پاورپوینت

چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق بهزیستی روان شناختی

چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق بهزیستی روان شناختی
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 43
فرمت فایل docx
حجم فایل 39 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 21
چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق بهزیستی روان شناختی

فروشنده فایل

کد کاربری 7901
کاربر

مشخصات این متغیر:

منابع: دارد

پژوهش های داخلی و خارجی: دارد

کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی

تعداد صفحه: 21صفحه

نوع فایل:word

توضیحات از متن فایل

بهزیستی روان‌شناختی

امروزه دیدگاه جدیدی در علوم وابسته به سلامت به‌طور اعم و در روان‌شناسی به‌طور اخص در حال شکل‌گیری و گسترش است. در این دیدگاه علمی تمرکز بر روی سلامتی و بهزیستی از جنبه‌ی مثبت، توضیح و تبیین ماهیت بهزیستی روان‌شناختی می‌باشد (ریف وسینگر، 1998).

مفهوم بهزیستی روان‌شناختی

بهزیستی مفهوم کلیدی و اصلی تفکر گسترده‌ای است که شامل رضایت معمولی فرد از زندگی، احساسات مثبت و فقدان احساس منفی می‌باشد. اولین مؤلفه‌ی آن یک قضاوت شناختی درباره‌ی این است که زندگی فرد چه طور می‌گذرد، مؤلفه بعدی شادکامی فرد در سطوح تجارب شخصی است (داینر، اویشی و لوکاس، 2003).

مفهوم بهزیستی شخصی به انواع ارزیابی‌های گوناگون (مثبت و منفی) افراد از زندگی‌شان اشاره دارد که شامل ارزیابی‌های شناختی و فکری (مانند رضایت از زندگی، رضایت شغلی، علائق و تعهدات) و واکنش‌های عاطفی به حوادث زندگی (مانند لذت‌ها، شادی‌ها، غم‌ها و دل‌تنگی‌ها) می‌باشد؛ بنابراین بهزیستی روان‌شناختی اصطلاحاً چیزی است که برای ارزیابی گوناگونی که مردم از زندگی خود، اتفاقاتی که برای آن‌ها می‌افتد، جسم و ذهنشان و شرایط محیطی که در آن زندگی می‌کنند، دارند. بهزیستی روان‌شناختی به درک افراد از زندگی خودشان در حیطه رفتارهای هیجانی و عملکردهای روانی و ابعاد سلامت روانی تعریف‌شده است. تحقیقات در مورد بهزیستی روان‌شناختی قلمروهایی از شخصیت، انگیزش و عامل‌های شناختی (ادراک، اعتمادبه‌نفس، خوش‌بینی) را نشان داده است که همه‌ی این عوامل در رضایتمندی افراد از زندگی مشارکت دارند (داینر،2006).

ویژگی‌های مهم روانی که فرد واجد سلامت می‌بایست از آن برخوردار باشد، احساس بهزیستی یا رضایتمندی است. احساس بهزیستی اصطلاحاً این‌گونه تعریف می‌شود: احساس مثبت و احساس رضایتمندی عمومی از زندگی که شامل خود و دیگران در حوزه‌های مختلف است. احساس بهزیستی هم دارای مؤلفه‌های عاطفی و هم مؤلفه‌های شناختی است. افراد با بهزیستی بالا به‌طور عمده‌ای هیجانات مثبت را تجربه می‌کنند و از حوادث و وقایع پیرامون خود ارزیابی مثبتی دارند، درحالی‌که افراد با بهزیستی روان‌شناختی پایین، حوادث و موقعیت زندگی‌شان را نامطلوب ارزیابی می‌کنند و بیشتر هیجانات منفی نظیر اضطراب، افسردگی و خشم را تجربه می‌کنند (می یرز و داینر، 1995). علاوه بر این افرادی که سطوح بالای بهزیستی را تجربه می‌کنند به‌طور متوسط بیشتر قابل‌اعتماد هستند و همکاری بیشتری با افراد دیگر دارند (تو و داینر، 2008).

بهزیستی روان‌شناختی را می‌توان واکنش‌های عاطفی و شناختی به ادراک ویژگی‌ها و توانمندی‌های شخصی، پیشرفت بسنده، تعامل کارآمد و مؤثر با جهان، پیوند و رابطه مطلوب با جمع و اجتماع و پیشرفت مثبت در طول زمان تعریف کرد. این حالت می‌تواند مؤلفه‌هایی مانند رضایت از زندگی، انرژی و خلق مثبت را نیز در برگیرد (کارادماس،2007).

کارول ریف (1998) از ترکیب مفاهیم مطرح‌شده درزمینه‌ی روان‌شناسی مثبت، به یک مدل چندوجهی بهزیستی روان‌شناختی دست‌یافت که منجر به ساخت مقیاس‌هایی با عنوان مقیاس‌های اندازه‌گیری بهزیستی روان‌شناختی ریف گردید. مدل بهزیستی روان‌شناختی ریف دارای شش بعد است که هر یک از ابعاد چالش‌هایی را در برمی‌گیرد که هر فرد در هنگام سیر به‌سوی کمال، یعنی زمانی که می‌خواهد شایستگی‌ها و استعدادهای خود را به منصه ظهور برساند، با آن‌ها مواجه می‌شود. این شش بعد در ترکیب با یکدیگر بهزیستی پایدار و عمیقی را منعکس می‌سازند که حاصل تحول مثبت فرد از گذشته تا حال می­باشد، به‌عبارت‌دیگر این ابعاد رشد و تکامل دائمی و پیوسته‌ای را منعکس می‌سازند که باور به هدفمند و معنادار بودن زندگی، داشتن توانایی برقراری ارتباط با دیگران، توانایی اداره زندگی شخصی و محیط اطراف و احساس خود تعیین گری را در فرد به وجود آورده است. شش وجه بهزیستی روان‌شناختی عبارت‌اند:



چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق بی ثباتی ازدواج یا احتمال وقوع طلاق

چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق بی ثباتی ازدواج یا احتمال وقوع طلاق
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 38
فرمت فایل docx
حجم فایل 46 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 24
چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق بی ثباتی ازدواج یا احتمال وقوع طلاق

فروشنده فایل

کد کاربری 7901
کاربر

مشخصات این متغیر:

منابع: دارد

پژوهش های داخلی و خارجی: دارد

کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی

تعداد صفحه: 24صفحه

نوع فایل:word

توضیحات از متن فایل

ازدواج یک پیمان مقدس است که تقریباً در میان تمام اقوام و ملل و تمام زمان‌ها و مکان‌ها وجود داشته است، به‌طوری‌که بیشتر ادیان بر این سنت دیرینه و نیاز زن و مرد تأکید داشته‌اند و تمامی زوجین خواهان ثباتی در ازدواج خود می‌باشند؛ ثبات ازدواج، فقدان مشکلات زناشویی نیست، بلکه حضور شور و اشتیاق، صمیمیت و تعهد است که ازدواج را سالم و بی‌عیب حفظ می‌کند تا اینکه علل طبیعی مانند مرگ یکی از همسران موجب فروپاشی آن شود (سانتراک، بی تا؛ ترجمه فیروز بخت، 1384).

بی‌ثباتی ازدواج همراه مفاهیمی مانند ازهم‌پاشیدگی زناشویی، قطع روابط زناشویی، طلاق، کیفیت زناشویی پایین و ترک ازدواج، استفاده‌شده است (بروان، سنتز، نوک و رایت، 2006). می‌توان گفت که این موارد درعین‌حال که به هم مرتبط‌اند، مفاهیم متمایزی هستند. ازهم‌پاشیدگی زناشویی عمل قانونی انحلال یک ازدواج را به‌واسطه طلاق یا جدایی دائمی، تعیین می‌کند. به‌عبارت‌دیگر قطع روابط زناشویی، دربرگیرنده ازهم‌پاشیدگی عمدی از طریق طلاق یا جدایی و ازهم‌پاشیدگی غیر عمد از طریق مرگ است. کیفیت زناشویی پایین نیز، در مقایسه ارزش‌یابی کیفی از ازدواج سالم مشخص می‌شود. کیفیت زناشویی پایین درواقع درجه پایینی از سازگاری، رضایت پایین، ناخشنودی در یک رابطه و شاید عملکرد نابسنده زوج را نشان می‌دهد. کیفیت زناشویی پایین لزوماً بر تمایل بالا برای طلاق، جدایی یا ترک کردن رابطه دلالت نمی‌کند (بوث و ادوارز، 1985).

مفهوم بی‌ثباتی ازدواج

این اصطلاح برای مشخص کردن گرایش یک زوج به انحلال ازدواج دلالت دارد. بی‌ثباتی ازدواج در این تعریف دربرگیرنده سه حالت است که عبارت‌اند از: 1- یک وضعیت عاطفی (من چه احساسی درباره ازدواجم دارم).2- نگرانی‌های شناختی رابطه (من چه فکری درباره چگونگی نتیجه احساسم می‌کنم یا پشت احساس من چه فکری وجود دارد؟). 3- اعمال معین (من واقعاً درنتیجه احساسم و افکار متعاقب آن دست به چه اعمالی می‌زنم؟) (وایت، لوو و لوین، 2009).

در تعریفی دیگر، مفهوم بی‌ثباتی ازدواج به‌عنوان گرایش زوج به طلاق اشاره دارد که این موضوع شامل دو حالت است:1- حالت شناختی (فکر کردن درباره این موضوع که آیا ازدواجشان در وضعیت دشواری قرار دارد یا فکر به وقوع پیوستن طلاق)2- حالت رفتاری (عملی که فرد درنتیجه احساسش و یا گفتگو با همسرش درباره طلاق انجام می‌دهد). درواقع بی‌ثباتی ازدواج زمانی مطرح است که یک عضو از زوج یا هر دو عضو زوج، درباره طلاق یا جدایی می‌اندیشند و یا اعمالی را انجام می‌دهند که به پایان رساندن ازدواج، گرایش دارد (بوث و ادوارز، 1985؛ بروان و همکاران، 2006).

به‌طورکلی مفهوم بی‌ثباتی ازدواج به‌عنوان قطب منفی از یک پیوستاری که تداوم و پیوستگی ازدواج را نشان می‌دهد، دیده می‌شود. اگر یک ازدواج باثبات و پایدار نیروهای زیادی دارد که هر عضو زوج را ملزم به باهم بودن می‌کند، یک ازدواج ناپایدار و بی‌ثبات نیروهای زیادی دارد که هر عضو زوج را در جهت جدا شدن از هم سوق می‌دهد (بوث، جانسون و ادوارز، 1983).

عوامل مؤثر بر ثبات ازدواج یا بی‌ثباتی ازدواج

در ازدواج‌های باثبات زن و شوهر پیوسته همدیگر را تمجید می‌کنند، لحن مثبت آن‌ها در صحبت‌هایشان با یکدیگر و در مورد یکدیگر، زندگی مشترکشان را پیش می‌برد، طرفین یکدیگر را دوست خود می‌دانند و در هنگام استرس و بروز مشکلات از یکدیگر حمایت می‌کنند، هیچ‌یک از طرفین اصراری برای قبضه‌ی قدرت ندارند و در این مورد معتقد به وجود تساوی هستند و همچنین زن و شوهرها در ازدواج‌های موفق باهم مشکلات را حل می‌کنند و در هنگام بروز اختلاف، هیجانشان را کنترل و باهم مصالحه می‌کنند (سانتراک، بی تا؛ ترجمه‌ی فیروزبخت، 1384).

به اعتقاد حسینی بیرجندی (1380) تشابهاتی برای ازدواج لازم است ازجمله: 1- هوش: اگر بهره هوشی و نه تحصیلات زوجین در یک ردیف یا نزدیک به هم باشد ثبات ازدواج بیشتر است.2- ارزش‌ها: اگر زن و شوهر درباره‌ی مسائل عقیدتی و مذهبی و ارزش‌های زندگی خانوادگی وحدت نظر نداشته باشد وجود اصطکاک میان آن‌ها حتمی است.3- علایق: اگر زن و شوهر در بسیاری از زمینه‌ها علایق مشترک داشته باشند، بی‌ثباتی ازدواج کمتر است.4- توقع از نظامات خانوادگی: زن و شوهر باید درباره وظایف و مسئولیت‌های یکدیگر در رابطه زناشویی وحدت نظر داشته باشند. طرز فکر افراد در این زمینه به دو نوع تقسیم می‌شود. بعضی از افراد در مورد وظایف و مسئولیت‌های زن و شوهر به‌طور سنتی فکر می‌کنند. بدین معنا که مدیریت داخلی منزل به عهده‌ی زن است و مرد نیز به‌عنوان مدیر بیرونی منزل، یا نان‌آور خانواده تلقی می‌شود. فردی که در این زمینه به‌طور سنتی فکر می‌کند باید با فردی ازدواج کند که با او هم‌فکر است اما در حال حاضر عده‌ای معتقد به‌تساوی حقوق بین زن و مرد هستند و وظایف و مسئولیت‌های مشابهی نیز برای آنان قائل می‌شوند. اختلافاتی که می‌تواند باعث عدم ثبات زندگی زناشویی شوند عبارت‌اند از: 1- میزان انرژی: اختلاف در میزان انرژی زن و شوهر در زمینه‌های مختلفی ازجمله معاشرت‌های اجتماعی، فعالیت‌های مذهبی، فعالیت مربوط به خانه و تفریحات نمایان می‌شود. 2- عادات شخصی: وقتی زن و شوهر عادت‌های شخصی متفاوتی داشته باشند ازجمله وقت‌شناسی، نظم و ترتیب و مسئولیت‌پذیری. 3- مهارت‌های کلامی



چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق یادگیری الکترونیکی ترکیبی در روش تدریس فعال فناورانه

چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق یادگیری الکترونیکی ترکیبی در روش تدریس فعال فناورانه
دسته بندی روانشناسی و علوم تربیتی
بازدید ها 30
فرمت فایل docx
حجم فایل 53 کیلو بایت
تعداد صفحات فایل 19
چارچوب مبانی نظری و فصل دوم تحقیق یادگیری الکترونیکی ترکیبی در روش تدریس فعال فناورانه

فروشنده فایل

کد کاربری 7901
کاربر

مشخصات این متغیر:

منابع: دارد

پژوهش های داخلی و خارجی: دارد

کاربرد این مطلب: منبعی برای فصل دوم پژوهش، استفاده در بیان مسئله و پیشینه تحقیق و پروپوزال، استفاده در مقاله علمی پژوهشی، استفاده در تحقیق و پژوهش ها، استفاده آموزشی و مطالعه آزاد، آشنایی با اصول روش تحقیق دانشگاهی

تعداد صفحه: 19صفحه

نوع فایل:word

توضیحات از متن فایل

با بررسی سیر تحول روش های تعلیم برای دستیابی به کیفیت های بالای آموزش، با مدل های نوینی از تعلیم مواجه می شویم که آمیزه ای از آموزش های حضوری و الکترونیکی (مجازی) است و از آن به آموزش ترکیبی تعبیر شده است(زارعی زوارکی، 1388). اگر چه از یادگیری ترکیبی تعاریف گوناگونی براساس محیطی که درآن به کارگرفته می شود و چگونگی استفاده از آن ارائه شده است، اما بسیاری از محققان بر این امر متفق القولند که آموزش ترکیبی یک تلفیق صحیح ازآموزش چهره به چهره و آموزش آنلاین می باشد. بنابراین با اهمیت ترین مسأله دراین یادگیری ترکیبی این است که یک نوع طراحی مجدد و اساسی از ساختار انتقال تدریس و یادگیری را فراهم نماید. زیرا یادگیری ترکیبی یک رویکرد مضاعف یا ساخته شده از لایه های گران آموزشی نمی باشد، بلکه با هدف بازسازی تماس های کلاسی، بهبود مشارکت کلاسی و دسترسی گسترده به فرصتهای یادگیری وب محور به ارائه مجدد فرصتهای آموزشی می پردازد. لازم به ذکر است که دلایل زیادی وجود دارد برای اینکه چرا یک مربی، آموزشگر، یادگیرنده و... یادگیری ترکیبی را از سایر گزینه های یادگیری انتخاب می نمایند(سعیدپور و طبسی، 1389، ص 59).

روش فعال فناورانه یکی از روش های نوین تدریس است که کلاس حضوری و چهره به چهره را با رویکرد های مشارکتی و کاوشگری ترکیب کرده و از آموزش الکترونیکی و فناوری های مختلف نیز بهره می گیرد. یکی از ضعف های روش های سنتی تدریس به ویژه در درس شیمی منفعل بودن دانش آموزان و نبود توجه کافی به روش های فعال تدریس به ویژه روش های نوین مبتنی بر آموزش الکترونیکی و آموزش ترکیبی الکترونیکی است. روش فعال فناورانه این ضعف و نارسایی را ندارد، بنابراین با متنوع نمودن محیط یادگیری باعث جذابیت یادگیری می گردد.

2-2- 39- روش تدریس فعال فناورانه ( TEAL)

استفاده از ترکیب روش تدریس کاوشگری گروهی در آزمایشگاه و شبیه سازی ( با استفاده از فیلم، اینترنت، انیمیشن یا تصویر سه بعدی بنا به ضرورت تدریس ) و سخنرانی کوتاه در موقعیت های مختلف ( بنا به ضرورت) روش تدریس فعال فناورانه ( TEAL ) می باشد. در این روش کلاس وآزمایشگاه از هم جدا نیست و با استفاده از پست الکترونیکی می توان برای هر دانش آموز، با توجه به تفاوت های فردی آنان، تکالیف خاصی را معین کرد( بلچر، 2005). این روش تدریس در زمره روش های فعال تدریس است. روش فعال فناورانه اولین بار در دانشگاه ام ای تی آمریکا در سال 2000 میلادی در درس فیزیک اجرا گردید. شکل گیری این روش تدریس از آنجا آغاز شد که در سال 1993 فکر حمایت از تعامل بین فراگیران از طریق یادگیری مشارکتی و قرار دادن فهم مفاهیم، به عنوان هدف اصلی تدریس، در ذهن هک ( استاد فیزیک هندی تبار ) شکل گرفت. با این وجود تدریس فیزیک در دانشگاه ها به صورت سخنرانی بود و حضور فراگیران در آزمایشگاه و مشارکت آن ها در یادگیری، با وجود تجربی بودن علم فیزیک، وجود نداشت لذا جک ویلسون در دانشگاه پلی تکنیک رننسالر (1994) تدریس فیزیک را درآزمایشگاه و به صورت تجربی آغاز کرد که این خود یک رویه ی تازه در کلاس های درس محسوب می گردید (بلچر،2003). اصلاح برنامه های درسی فیزیک در دانشگاه MIT به وسیله هک (1998) و مک در موت و دریش (1999) با تاکید بر یادگیری فعال به صورت گروه های زوجی، جهت فهم بیشتر فراگیران، ادامه یافت. هک در سال 1998 نشان داد که یادگیری در گروه های زوجی دو برابر سخنرانی اثر دارد. اما این روش نیز با توجه به درصد بالای مردودین در فیزیک به وسیله ی بلچر و اعضای تیمش که شامل پتر دورمشکین و دیوید لیستر بود اصلاح گردید( بلچر، 2001). این روش تدیس جدید، TEAL نامیده شد. یکی از اهداف این روش، جایگزین کردن روش تدریس فعال به جای سخنرانی های طولانی مدت است. در این روش، فراگیران در گروه های سه نفره (یا تعداد بیشتر) دور یک میز می نشینند. در هرگروه سه نفره یک کامپیوتر موجود است. علاوه بر آن وسایل آزمایش نیز بر روی میز ها قرار می گیرد. فراگیران با استفاده از وسایل موجود آزمایش انجام می دهند و کاوشگری گروهی در آزمایشگاه را آغاز می کنند(بلچر،2003)

سپس آنچه را که با چشم دیده نمی شود از طریق شبیه سازی، تصاویر و فیلم مشاهده می کنند یا چنانچه نیازمند محاسبه، نمودار یا اطلاعات اضافه تری باشد، از کامپیوتر استفاده می کنند. در این روش، دانش آموزان با کاوشگری در آزمایشگاه به کشف مفاهیم دست می یابند( پریشانی و همکاران ، 1390). اگر چه روش کاوشگری گروهی می تواند مهارت هایی نظیر تفکر وخلاقیت را پرورش دهد، اما با این حال روانشناسان یادگیری، دو مشکل خاص این روش را مشخص کرده اند. این مشکلات بیشتر ناشی از خطاهای یادگیری و اتلاف وقت آموزشی است ( صفوی، 1386، به نقل از پریشانی،1390، ص3 ). روش فعال فناورانه (TEAL ) هر دو مشکل کاوشگری گروهی را با استفاده از تکنولوژی و سخنرانی های کوتاه در زمان های مختلف تدریس ( بسته به موقعیت) مرتفع نموده است. اساس تئوری معلم در این روش، رویکرد ساختن گرایی است. از آن جا دانش که نمی تواند به سادگی از معلم به فراگیران انتقال پیدا کند، لذا فراگیران باید در ساختن دانش درگیر شوند وخودشان دانش را بسازند.ایده ی ساختن گرایی، ناشی از تعهدی است که در اثر چیدمان فراگیران در کلاس حاصل می شود. این تعهد از چیدمانی که اشخاص به صورت انفرادی نشسته اند حاصل نمی شود. تعامل اجتماعی، هسته ی مرکزی تدریس و یادگیری علوم در دنیاست